Monday, May 19, 2014




روایت نویسنده اتریشی از سفرش به تهران؛ پوشش غیرقابل تحمل، سانسور آزاردهنده، خودسانسوری


ناصر غیاثی، نویسنده و مترجم ایرانی مقیم آلمان، در گفتگو با سه نویسنده‌ی آلمانی‌زبان که در نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران حضور یافته بودند، از آن‌ها درباره‌ی سفرشان به ایران پرسیده است. یکی از این سه‌نفر از “قوانین پوشش غیرقابل تحمل”، “گرفتار شدن در خوسانسوری” و “سانسور شدید کتاب‌ها” در ایران به شدت انتقاد کرده و دو نفر دیگر از شور و اشتیاق زیاد و دل‌بستگی ایرانیان به ادبیات سخن گفته‌اند.

“سابینه گروبر” (Sabine Gruber)، شاعر، نویسنده و نمایشنامه‌نویس زن اتریشی، در گفتگو با آقای غیاثی که روز شنبه (۲۷ اردیبهشت-۱۷ می) در وب‌سایت بی.بی.سی فارسی منتشر شده، ضمن تاکید بر این‌که تنها ۵ روز در ایران بوده و از این نظر برداشتش “نمی‌تواند از عمق چندانی برخوردار باشد”، این برداشت را «تحت تاثیر قوانین پوششی عجیب و تحمل‌ناپذیر» دانسته و گفته است: «گرچه گرمای هوا بالای سی درجه بود و گرچه من مسلمان نیستم اما مجبور بودم روسری بگذارم و روپوش بپوشم.»

این نویسنده با اشاره به این‌که هم‌زمان با سفرش به تهران «تظاهراتی در طرفداری از سختگیرهای بیشتر در مورد مقرارت پوششی مقابل وزارت کشور انجام شد»، افزوده به عنوان کسی که در زمان دانشجویی‌اش در سال‌های دهه هشتاد میلادی حامی حقوق زنان بوده، این تجربه‌ها برای وی “توهم‌زدا” بوده است.
خانم گروبر ادامه داده: «من نمی‌توانم در کشوری زندگی کنم که در کلاس‌های درس دانشگاه‌اش مرد‌ها باید جلو بنشینند و زن‌ها عقب.»

این نمایشنامه‌نویس ۵۱ ساله اتریشی هم‌چنین، شدت سانسور در ایران را “بسیار آزاردهنده” خوانده و در توصیف آن گفته است: «یک کتاب جیبی که طرح روی جلد آن تصویر زن و مردی است که هم‌دیگر را می‌بوسند، مصادره می‌شود. بخش‌هایی از کتاب که در آن الکل می‌نوشند، جور دیگری نوشته می‌شود. سانسور، بخش‌های جنسی را از کتاب بیرون می‌کشد.»

برنده جایزه “آنتون ویلدگانس در سال ۲۰۰۷” با اشاره به عدم اجازه انتشار بسیاری از کتاب‌ها در ایران خاطرنشان کرده که کتاب‌هایش «مناسب ایران نیست» چون آثارش «درون‌مایه‌ای از هم‌جنس‌گرایی، آدم‌های الکلی و دیگر مواردی دارد که در ایران ممنوع‌اند»
.
خانم گروبر در ادامه، خودسانسوری‌اش در زمان اقامت در ایران را این‌گونه شرح داده است: «موقع داستان‌خوانی در تهران از روی بخشی از آخرین رمانم که در آن کلمه‌ی “اسپرم” وجود دارد، پریدم. با لباسی بیرون رفتم که لباس من نیست. دیگر خودم را سابینه گروبر احساس نمی‌کردم، بلکه شخصی بودم که در تهران است.»

وی در عین حال در پایان سخنانش گفته که در سفر به ایران با زن‌هایی آشنا شده که اگرچه «با مقرارت کنار می‌آمدند» اما «ترجیح می‌دادند بدون روسری زندگی کنند» و هم‌چنین مترجم‌هایی را دیده که «از مشکلات‌شان با سانسور می‌گفتند» ولی «به آینده‌ای فارغ از سانسور امیدوار بودند».

علاوه بر سابینه گروبر، فرانتس هولر، نویسنده ۷۱ ساله سوییسی، و داوید واگنر، نویسنده‌ی آلمانی نیز تجربه‌ی سفر خود به ایران و حضور در نمایشگاه کتاب را با ناصر غیاثی در میان گذاشته‌اند.


آقای هولر با بیان این‌که از تعداد زیاد ناشر، کتاب‌های ترجمه شده و هجوم زیاد مردم به نمایشگاه کتاب تهران، “شگفت‌زده” شده، گفت که این‌ها همه «نشان از دل‌بستگی به ادبیات و پرداختن به فرهنگ دارد».

داوید واگنر هم برخورد‌ها در ایران را “بسیار جالب” توصیف کرده و با اشاره به این‌که نسخه الکترونیکی برخی آثارش در میان دانشجویان ایرانی پیدا می‌شد، افزوده: «در غرب ترجیح می‌دهم که کتاب‌های مرا بخرند و ندزدند اما در ایران خوشحال شدم که موفق شده بودند از این طریق به کتاب‌های من دست پیدا کنند.»

منبع: سایت تقاطع





دردسرهای یک بوس کوچولو


از حاشیه بی‌زار است و سعی می‌کند گزک دست کسی ندهد. تا به حال در هیچ فستیوالی حجاب از سر برنداشته است؛ گاه موهایش را با کلاه پوشانده و گاهی روسری‌اش را مدل‌دار بسته و زمانی با همان شال ساده و پیراهنی شبیه مانتو، روی فرش قرمز جشنواره‌های معتبر گام برداشته است.
«لیلا حاتمی» اولین زن ایرانی است که به عنوان یکی از اعضای هیات داوران بخش اصلی «فستیوال کن» در این جشنواره حضور دارد. او این‌بار هم مقررات جمهوری اسلامی را رعایت کرده است؛ آستین‌ها بلند و یقه لباس پوشیده است. جوراب به پا دارد، موهایش را با شالی که به شکل کلاه درآمده، کامل پوشانده است و هنگام ایستادن روی فرش قرمز، لبخند معروفش را به لب دارد.
کاری از مانا نیستانی

Sunday, May 18, 2014




پروژه تلطیف شعارها پس از گام به گام کردن شعار اعدام، در چند پلان دیگر هم کلید خورد. برای نمونه، پس از یک حمله از پیش طراحی شده به اوین بلافاصله شعاری با قدمت نیم قرن، یعنی «زندانی سیاسی آزاد باید گردد»، تبدیل به جمله معترضه‌ای شد در قالب «امنیت زندانی سیاسی تامین باید گردد»؛ و پس از آن نوبت به «لغو گام به گام نظارت استصوابی بر انتخابات» رسید. سناریستهای رژیم و اهالی محفل هاشمی مدتهاست که به این نتیجه رسیده‌اند که برای بقا تنها قدرت کافی نیست، و خود را نیازمند ساخت یک ماتریکس اجتماعی نوین برای حفظ منافع آتی خود دانسته و از زایش اصلاحات مدتهاست که درگیر این پروژه هستند، اما این پرده‌های آخر را چنان با درایت و امکانات کارگردانی کرده‌اند که باید گفت این همه مکر و درایت و سیاست جای تحسین دارد.


... هدایت این تحرکاتِ عقیم در دست کارگردانان زبده‌ایست که نهایت امر آنچه را که خود کاشته‌اند درو خواهند کرد و نه آنچه جامعه می‌پنداشته و می‌خواسته است


منبع : سپیده دم



پروانه میلانی:«خوشحالم بابت این جایزه، اما چقدر خوب می شد که پیش از اینها دنیا ما را به حساب می آورد و مادران خاوران را می شناخت. اکثر مادران خاوران دیگر پیر و مریض هستند، خیلی هایشان نیز در طول سال های گذشته فوت کرده اند. ما سه دهه منتظر بودیم که جهان صدای‌ ما را بشنود.»



در تاریخ ۲۴ دی‌ ۱۳۹۲ ابراهیم نبوی ( کسی‌ که در زمان خمینی مدیر دفتر سیاسی وزارت کشور بوده است) در برنامه افق صدای آمریکا ضمن حمایت از دولت بنفش گفت: دهه ۶۰ که ۳۰ سال ازش گذشته اصلا دیگه کسی‌ یادش نیست ... "یارو" می گه سال ۶۷ رو به یاد بیارید، من می گم سال ۶۸ که آقای خمینی مرحوم شد کسی یادش نیست، شما اصلا یاد کسی نیار آن سالها را، ولش کن تمام شد ... به نظر من اصلا این داستان رو به نظر من نباید بهش توجه کرد ...



https://www.youtube.com/watch?v=6gUXHdBaTEo


حال پس از گذشت ۴ ماه هیات داوران «جایزه گوانگجو برای حقوق بشر» در کره جنوبی، مادران خاوران را به همراه یک فعال حقوق بشر از بنگلادش به صورت مشترک برنده جایزۀ امسال اعلام کرده است و پروانه میلانی از مادران خاوران که برای دریافت این جایزه به کره جنوبی سفر کرده است به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت: «من به عنوان یکی از مادران خاوران از ایران به کروه جنوبی آمده ام. من این جایزه را می برم به مادرانی می دهم که اینهمه سال منتظر بودند تا دنیا صدایشان را بشنود و اما به عمر خیلی هایشان نکشید.»


خانم میلانی گفت:«خوشحالم بابت این جایزه، اما چقدر خوب می شد که پیش از اینها دنیا ما را به حساب می آورد و مادران خاوران را می شناخت. اکثر مادران خاوران دیگر پیر و مریض هستند، خیلی هایشان نیز در طول سال های گذشته فوت کرده اند. ما سه دهه منتظر بودیم که جهان صدای‌ ما را بشنود.»


خانم میلانی با اشاره به درخواست مادران خاوران از مسولان کشور در طی ۲۶ سال گذشته گفت: «ما نامه های بسیاری به مجلس و به خاتمی در دوره ریاست جمهوریش نوشتیم و اعتراض کردیم که چرا ما هربار برای عزیزان‌مان سنگ قبر می گذاریم کسانی آنها را می شکنند. گل می کاریم، گل ها را می کنند. حتی به این قسمت از خاک خاوران آب داده نمی شود تا گیاهی توان روییدن نداشته باشد. چند سال پیش هم با بلدوزر این بخش از قبرستان را زیر و رو کردند و ما حالا حتی نمی دانیم که آیا همچنان بقای استخوان های عزیزان‌مان آنجا هست یا نه. با این حال هیچکس به ما جوابی نداد.»


منصوره بهکیش فعال حقوق بشر و از اعضای مادران خاوران که در ایران زندگی می کند، در مورد جایزه حقوق بشر گوانگجو به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران با اظهار اینکه پس از دولت روحانی نیز وضعیت در مورد مادران خاوران تغییر نکرده است، گفت: «من به آقای روحانی نامه ای اعتراضی نوشتم و ۱۲ پرسش که حداقل حق ما خانواده هاست را مطرح کردم و از ایشان خواستم که در خاوران را باز کنند و اذیت و آزار خانواده ها را پایان دهند. من و بقیه خانواده ها که عزیزان مان را در دهه شصت از دست داده ایم، در طول این سال ها می خواستیم بدانیم چرا و چگونه آنها را کشتند، چرا عزیزان ما را مخفیانه کشتند و جنازه ها و محل دقیق دفن شان را به ما ندادند، چرا وصیت نامه شان را ندادند، چرا مرتب ما را برای رفتن به خاوران و دیدار همدیگر تهدید می کنند و نمی گذارند آزادانه مراسم یادبود بگیریم. ولی در طی این سی و اندی سال هیچ مقام مسئولی به طور رسمی به ما پاسخی نداده است و ما از حداقل حقوق انسانی خود محروم بوده ایم.»


منصوره بهکیش هفت نفر از اعضای خانوادۀ خود (۴ برادر، یک خواهر، شوهر خواهر و برادر همسر برادر) را در اعدام های گروهی و مخفیانه در سال ۱۳۶۷ از دست داد. خانم بهکیش همچنین یکی از حامیان مادران عزادار( مادران پارک لاله) است که پس از حوادث انتخابات ۱۳۸۸ توسط جمعی از مادرانی که فرزندانشان در اعتراضات خیابانی کشته یا دستگیر شده بودند تشکیل شد.


گزارش کامل در لینک زیر:

شما را دعوت میکنیم برای دانستن حقایقی تکان دهنده درباره ماهیت واقعی "حامی‌ ناقضین حقوق بشر" در لباس روشنفکر به مقاله ای افشاگرانه آقای محمد رستگار در لینک زیر مراجعه کنید:

http://goo.gl/mJB9ww

همچنین میتوانید این ویدیو را ببینید:

https://www.youtube.com/watch?v=6gUXHdBaTEo

در تصویر: ابراهیم نبوی به همراه مسعود بهنود و حسین باستانی (تهیه کننده سایت و رادیوی بی‌بی‌سی فارسی و تحلیلگر سیاسی تلویزیون بی بی سی فارسی)


منبع : سپیده دم 






*** لطفا این مطلب را تا انتها بخوانید *** 


تهدید لیلا حاتمی از سوی نماینده مجلس
 
نماینده مجلس شورای اسلامی خواهان «برخورد جدی» با لیلا حاتمی شد

لیلا حاتمی هنرپیشه مطرح ایرانی که به عنوان یکی از ۹ داور بخش اصلی شصت‌وهفتمین دوره جشنواره فیلم کن در فرانسه حضور دارد، بار دیگر آماج حمله مقام‌های جمهوری اسلامی قرار گرفت.

در پی انتشار عکسی از روبوسی لیلا حاتمی با ژیل یاکوب رییس جشنواره، ابتدا سایت‌های تندرو در جمهوری اسلامی آن‌را «تاسف‌بار» و «دهن‌کجی به مناسبات فرهنگی جامعه اخلاق‌مدار ایرانی» خواندند و سپس نوبت به نمایندگان مجلس و مسوولان وزارت ارشاد رسید.

روز یک‌شنبه ۲۸ اردیبهشت لاله افتخاری دبیر اول کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی خواهان «برخورد جدی» با حاتمی شد و گفت: «ما شهید داده‌ایم که اسلام زنده بماند و اسلامی که با خون شهدا ساخته شده و پرورش یافته نباید با رفتار‌های غیر اخلاقی کسی که خود را هنرمند ایرانی می‌داند، آسیب ببیند. همه ما خط قرمز‌های نظام را می‌دانیم بنابراین بی‌توجهی به آن‌ها مورد قبول نیست».

افتخاری که در گفت‌وگو با خبرگزاری رسمی مجلس سخن می‌گفت، با ذکر این‌که «در جلسه کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی حتما به این موضوع رسیدگی خواهیم کرد»، ادامه داد: «نباید زنانی که در بستر نظام جمهوری اسلامی امکاناتی برایشان فراهم شده تا به هنری دست پیدا کنند از این بستر سوء استفاده کنند و به آبروی نظام اسلامی ضربه بزنند».

وی همچنین گفت: «وزارت ارشاد باید تکلیف خودش را با این هنرمندان که جایگاه زن ایرانی را در خارج از مرز‌های ایران رعایت نمی‌کنند، مشخص کند».

وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز از قافله عقب نماند و معاون پارلمانی وزیر ارشاد اظهار کرد: «این‌گونه حضور‌های نامناسب که اخیراً در جشنواره کن اتفاق افتاده، هم‌سو با اعتقادات دینی ما نیست».

حسین نوش‌آبادی ادامه داد: «حضور شخصیت‌های هنری و هنرمندان ایرانی در خارج از کشور اگر با رعایت شئونات اسلامی و احترام به فرهنگ ملت و اعتقادات ایران باشد امری پسندیده است. اما اگر این حضور با بی توجهی به ارزش‌های جامعه و معیار‌های اخلاقی ما باشد ملت ایران این رفتار را نمی‌پذیرند».

وی همچنین گفت: «حضور نا مناسب زنان ایرانی در خارج از کشور مخصوصاً هنرمندان که مورد احترام مردم ما هستند از طرف ایرانی وطن‌پرست و علاقه‌مند به ایران مورد قبول نیست».

پیش‌تر و در سال ۲۰۱۲ نیز لیلا حاتمی که با لباسی پوشیده در کن حضور یافته بود، با هجمه مسوولان جمهوری اسلامی روبه‌رو شد و بهمن کارگر معاون فرماندهی ناجا در این‌باره گفت: «این‌که هنرپیشه زنی در جشنواره کن و یا دیگر جشنواره‌ها با یک لباس بد و مستهجن و حجاب نامناسب ظاهر شود و با مردم نامحرم دست بدهد، الگو می‌شود و این رفتار کجای انقلابی است که ما انجام داده‌ایم؟».

منبع: خودنويس




خانم لاله افتخاری قدم زدن شما با بشار اسد ،که حداقل ۱۵۰،۰۰۰ زن و مرد و کودک را به قتل رسانده، به آبروی ایرانی‌ ها ضربه میزند نه رو بوسی یک هنرپیشه محبوب با رئیس معتبر‌ترین جشنواره دنیا !

نمایندگان مجلس بهتر است به جای مسائلی‌ که به آنها ربطی‌ ندارد به این موضوعات بپردازند: 

وعده حسن روحانی در مورد دریاچه ارومیه چه بود؟ ۲.۵ میلیارد دلار را کجا هزینه کرده است؟

http://goo.gl/D3r3F3

معاون پارلمانی وزیر ارشاد دولت تدبیر و امید نیز میبایست بداند، اولا شهروندان ایرانی‌ در مسافرت طابع قوانین کشور میزبان هستند نه حکومت ولایت فقیه دوما شما بهتر است به این سوالات پاسخ دهید:

یورش ماموران به نمایشگاه کتاب و تهدید مدیر انتشاراتی نصیرا که گفتند با ماشین از رویت رد می‌شویم، هم‌سو با اعتقادات دینی شماست؟ لازم به ذکر است مدیر انتشارات نصیرا بعد از تعطیلی غرفه انتشاراتی خود در نمایشگاه کتاب تهران از سوی وزارت ارشاد، به دلیل تهدید و فشارهای امنیتی از ایران خارج شد.

آزار جنسی دختران در استخر توسط یک دیپلمات ایرانی‌ در برزیل هم‌سو با اعتقادات دینی شماست؟

آیا ۵۰ موردی که در لینک زیر ذکر شده هم‌سو با اعتقادات دینی شماست؟

http://goo.gl/4zh8SO

چرا وزارت امور خارجه دولت تدبیر و امید تصور می‌کند، ایرانیان موظف هستند در همهٔ کشور‌های دنیا مطابق الگوی رفتاری آنها عمل کنند؟

http://goo.gl/uG2UaH



منبع : سپیده دم 

Saturday, May 17, 2014




وزیر خارجه کانادا، وزیر کشور جمهوری اسلامی را «وزیر کشتار» نامید

"جان بِرد"، وزیر امور خارجه کانادا، روز چهارشنبه (۲۴ اردیبهشت-۱۴ می‌) در یک سخنرانی شدید‌اللحن 
علیه جمهوری اسلامی که در کنگره یهودیان امریکا (AJC) صورت گرفت، گفت که حکومت ایران هم‌چنان «بزرگ‌ترین تهدید علیه صلح جهانی» است.
آقای "بِرد" با تاکید بر این‌که نباید به «رژیم اسلامی ایران اعتماد کرد» گفت که خوش‌بینی به «تغییر 
مثبت» در دولت ایران با «ساده‌لوحی» تفاوت دارد؛ همان‌طور که ملت ایران که مدت‌ طولانی است که 
از این حکومت رنج می‌برند، «ساده‌لوح» نیستند.
او هم‌چنین با بیان این‌که از زمان روی کار آمدن دولت به نظر «میانه‌روتر» حسن روحانی، نقض حقوق 
بشر در ایران بدتر شده است، وزیر کشور جمهوری اسلامی را به دلیل شمار بالای اعدام‌ها در ایران، «وزیر کشتار» خواند.


گزارش کامل در سایت تقاطع:

منبع : سپیده دم




نظرات و پرسش های ۵ کنشگر مدنی و سیاسیِ داخل و خارج ایران در مورد کمپین آزادی های یواشکی زنان در ایران و چند دقیقه "آزادی یواشکی" 

مطلب نسرین ستوده برای صفحه آزادی های یواشکی زنان در ایران؛پ

به معاون زندان گفتم اگر خون مرا جلوی در بریزید چادر سر نمی کنم 

ژیلا بنی یعقوب، زندانی سیاسی می گوید:

 همه ی ما می توانیم در خلوت، وقتی کسی نیست کارهایی را انجام بدهیم که انجام دادنش در جمع ممنوع است، همان کارهایی که انجام دادنش یا بر خلاف قوانین و حاکمیت است یا برخلاف عرف و... یعنی می توانیم در خلوت حرفهایی را بزنیم که فریاد زدنش با صدای بلند ممنوع است...به نظر من اینکه حرفی را یواشکی بزنیم و کاری را یواشکی انجام بدهیم ، این دیگر اسمش آزادی نیست...اگر بود این همه انسان در طول تاریخ برای آزادی هزینه نمی دادند، می گفتند بیایید برویم یک گوشه ای، یک جای خلوتی یواشکی آزاد باشیم...من فکر می کنم اگر قرار بود دلمان را به آزادی های یواشکی خوش کنیم هیچ کس به دنیال آزادی نمی رفت....حالا شده حکایت صفحه آزادی های یواشکی...کاش دلمان را به یواشکی ها خوش نکنیم...آزادی را باید فریاد زد.با یواشکی کردن آزادی، حرمت آزادی و مبارزه را از بین نبریم و لوث نکنیم...فراموش نکنیم آزادی در خلوت اصلا آزادی نیست، آزادی در جمع و جامعه است که معنا پیدا می کند.من فکر نمی کنم دیکتاتورها با آزادی های پسوند دار مشکل داشته باشند، آنها با "آزادی"مخالفند... من نگران یک صفحه با این اسم و با هراسم دیگری نیستم، من نگران مشغول کردن و دلخوش کردن خودمان هستم، من نگران گم کردن دائمی راه هستم ...

سهیل پرهیزی مدیر مسئول سایت سپیده دم می‌نویسد
:

 به خاطر دارم حتی در اوج روز‌های جنگ ایران و عراق که پاسداران و بسیجیان از شهر‌های بزرگ گرفته تا شهرک‌های ساحلی با زنجیر به جان مردم میافتادند و می‌گفتند ما شهید ندادیم که شما با این سر و وضع به خیابان بیایید ... در همان روز هایی که روسری را با پونز روی پیشانی دختران و زنان می‌‌چسباندند، عده‌ای دیگر از زنان و دختران در گوشه‌ای از سرزمین پهناور ایران در یک خلوتگاه، یواشکی روسری خود را بر میداشتند، عکس می‌گرفتند و عکس‌ها را به دوستان و خانواده خود نشان میدادند ... با گذشت ۳ دهه از آن‌ روز‌ها زنان در ایران آزادتر نشدند و هنوز هم به شکل مداوم با خشونت، توهین و تحقیر در رابطه با حجاب خود مواجه‌اند . 

حال با این مقدمه مایلم این پرسش را مطرح نمایم با توجه به اینکه زنان حتی در اوج روز‌های سخت گیری در گوشه‌ای کشف حجاب میکردند، کمپین چند دقیقه " آزادی یواشکی" که بدون آنکه گردانندگان آن‌ به علت‌ها بپردازند و طراحان حجاب اجباری را به مردم معرفی‌ کنند، آیا آدرس غلط دادن به مردم نیست؟

با توجه به اینکه مسیح علینژاد گرداننده این کمپین در تاریخ ۱۲ اسفند ۱۳۸۸ با آوردن مثالی برگرفته از ادبیات محمود احمدی‌نژاد، از اپوزیسیون خارج از کشور انتقاد کرده و از حجاب اجباری دفاع نمود و و به نمایندگی‌ از جنبش سبز گفت: کسانی‌ که به خیابان آمدند فقط به دنبال رای خود بودند "مردم انقلاب کردند تا جمهوری اسلامی داشته باشند و حجاب را بیاورند!" 

آیا اکنون می‌توانند هدف واقعی‌ خود را از راه اندازی این کمپین به ما بگویند؟ آیا حاضر هستند طراحان حجاب اجباری را به مردم معرفی‌ کند؟ 

گرچه گردانندگان صفحه "آزادی های یواشکی زنان در ایران" برغیر سیاسی بودن آن تاکید دارند اما سخنان حجت الاسلام کاظم صدیقی امام جمعه موقت تهران در واکنش به بی حجابی را منتشر میکنند لیکن در مورد نقش روحانیون طرفدار خمینی در اجباری کردن حجاب برای زنان سکوت میکنند. 

آیا خانم علینژاد حاضر است در آن‌ صفحه "آزادی های یواشکی" به مردم بگوید که حسن روحانی در کتابش اعتراض زنان به حجاب اجباری‌ ر ا به غر زدن تعبير کرد و علی‌ رغم نظر آقای طالقانی مبنی با اختیاری بودن حجاب گفت: در ستاد ارتش با دوستان تصمیم گرفتیم حجاب الزامی کنیم، که آغازی برای وزاتخانه‌ها و ادارات دولتی باشد ...

http://goo.gl/6V4CbG

آیا خانوم علینژاد حاضر است طراحان حجاب اجباری را به مردم معرفی‌ کنند و این ويديوی افشاگرانه در مورد چگونگی اجباری شدن حجاب در ايران را که سال گذشته در تاریخ ۲۵ مهر ۱۳۹۲ منتشر کردیم را در آن‌ صفحه به اشتراک بگذارند؟

http://www.youtube.com/watch?v=B9NcIiOgye0 

آیا اگر ما برای حق انتخاب زنان و رسیدن به یک توسعه پایدار قدم برداریم تا در ایران شرایطی فراهم شود که زنان و دختران، همانطور که خانوم علینژاد در غرب حق انتخاب دارند چه زمانی‌ حجاب داشته باشند چه زمانی‌ کلاه سر کنند، یا در وقتی‌ دیگر دیگر با دکلته در خیابان قدم بزنند، آنها نیز از این آزادی برخوردار شوند، خواسته ما بر اندازی است؟ آیا بدون تغییر ساختار فعلی‌ ولایت مطلقه فقیه میتوانیم به آزادی پایدار و نه آزادی چند دقیقه یواشکی دست یابیم؟ اگر شما هم هدفتان آزادی واقعی‌ برای زنان در ایران هست، و اگر آنطور که ادعا می‌کنید شما مستقل هستید آیا حاضراست این مطلب را به همراه این ویدیو در آن‌ صفحه به اشتراک بگذارد؟ 

http://www.youtube.com/watch?v=B9NcIiOgye0 


رامین یزدانی روزنامه نگار مقیم آلمان می‌نویسد:

و اما دربارهٔ آزادی های یواش یواشکی زنان در ایران 
دو سه هقته ای هست که اصلاح طالبان خارج نشین به سرکردگی معصومه علینژاد دست به تبلیغات مسخره ای زده اند بنام آزادی های یواشکی زنان ایران. من فکر نمی کنم که در جائی، خلوتی بدون روسری عکسی بگیرند و در فیس بگذارند بیان آزادی باشد. اگر یواشکی ها معیار آزادی باشند پس همه ی زنان حتی فاطی کماندو ها هم آزادند چونکه آنها همانند دیگران در حمام لختند. این پروژه خیلی ها را گول زده از جمله معروف ترین مجله ی آلمانی اشپیگل که آنرا نمائی از آزادی خواهی زنان ایران تلقی کرده است.

خانم علینژاد از کی متوجه شدی که زنان یواشکی آزادی می کنند؟ اگر چند تا زن پیدا بشوند و در جای خلوتی بخواست تو عکسی بدون روسری بگیرند این نشانه ی آزادی نیست وگرنه زنان ایران ۳۵ سال هست که اینجور یواشکی آزادی کردن در دستور کارشون بوده است. تو اما تنها کسی هستی که این مساله را به حراج گذاشته ای و از قبل آن پول درمی آوری. مثلا حق مزدت از مجله ی اشپیگل آلمان. واقعیت اما اینست که تو از همان روزی که ایران را ترک کردی برخلاف آنچه که اینجا و آنجا ابراز می کنی یک مهره ی حقوق بگیر دستگاه اصلاح طلبان هستی و تمام نوشته ها، مصاحبه ها، گفتگوهایت در مسیر منحرف ساختن افکار عمومی ، چه ایرانیان و چه غیر ایرانیان، در خارج از کشور برنامه ریزی شده اند. البته تو و اربابان و همکارانت بخوبی می دانید که نه تنها زنان بلکه همه ی مردم ایران تشنه ی آزادی هستند. آزادی واقعی و عریان ، و نه آزادی یواشکی. به این خاطر برای جلوگیری از برخواستن مردمان و حرکت های آزادی خواهی علنی به آنها و اینک به زنان گونه ای آسپیرین تزریق می کنی تا آرام گردند و دم از آزادیخواهی نزنند. اما این جرقه ی کوچک هم سرانجام فراموش می گردد. تو اما در سایه ی آن به نان و نوائی رسیدی.

نادر جهانفرد روزنامه نگار و فعال سیاسی مقیم سان فرانسیسکو می‌نویسد:


آزادی های یواشکی هدیه ای از محافظین اصلاح طلب رژیم! 


سبزاللهی ها از یکسو برای امثال خاتمی و روحانی و رفسنجانی و ظریف و موسوی پیراهن جر میدن که راه امام راحل مستدام و عمر رژیم اسلامی پایدار وابدی باقی بمونه. ولی از طرف دیگه مردم رو تشویق به آزادی های یواشکی میکنند.

شما از این حرکت حیرون نموندید؟

مگه امثال همین مسیح علینژاد ها مخالف "تغییر" رژیم نبوده و نیستند؟
اگه غیر از این بود که ما امروز بجای آخوند یک ادم درست و حسابی رییس جمهورمون بود.
اگه غیر از این بود که ما امروز بجای جمهوری اسلامی یک رژیم مردمی و آزاد توی کشورمون داشتیم.
اگه غیر از این بود که ما امروز احتیاج به ازادی های "یواشکی" نداشتیم. 

یعنی همه این "یواشکی بازی" ها برای اینه که نخواستند این رژیم عوض بشه و به همون کسانی رای دادند که خون هفتاد میلیون رو ۳۷ ساله کردند تو شیشه.
یعنی نمیشه هم رژیم ترور رو حفظ کرد و هم آزادی خواست.

اصلا محاله!

یعنی یکی نیست به اینا بگه شتر سواری دولا دولا نمیشه؟
بالاخره ما باید دم خروس رو باور کنیم و یا قسم روباه رو؟

منبع : سپیده دم

Sample Text

Powered by Blogger.

Video

Popular Posts

Our Facebook Page