Tuesday, June 3, 2014






خرمشهر آزاد شد اما حکایت همچنان باقی است،خرمشهر در طول سال فقط یک بار دیده می‌شود و با فرا رسیدن غروب سالروز فتح خرمشهر و فروکش کردن هیاهوی تبلیغاتی برای جنگی خانمانسوز، فراموشی دیگری و سکوتی خفقان آور برای این شهر محروم توسط صدا و سیما و به دست مسئولین آغاز میشود.

از نام زیبای خرمشهر پس از۳۱ سال از آزادی خرمشهر و ۲۲ سال پس از پایان جنگ و ۳۶سال پس از آغاز به کار جمهوری اسلامی با تمام باندهای مختلفش تنها نامی از خرمی که تداعی‌کننده روزهای باشکوه قبل از جنگ و قبل از تاسیس جمهوری اسلامی و تداعی رونقی این شهر در زمان شاه است بر ذهن ها و خاطره ها باقی مانده است اما خرمشهر همچنان خرم نیست و بسیاری از مردم شهر محروم خرمشهر حتی آب شرب مناسب ندارند و این سرنوشت پر درد مردم خرمشهر و مردم به گروگان گرفته شده ایران زمین توسط نظام ولایت مطلقه فقیه است.

در زمان شاه به شهادت خود سران نظام(رفسنجانی) ایرانیان دارای ارج و قرب بودند و در بسیاری کشورها از جمله اروپا بدون ویزا و تنها با نشان دادن گذرنامه ایرانی تردد میکردند و نه مثل الان که برای فرار از ایران بر روی تکه های چوب قایق شکسته در آب های اقیانوس در کنار سواحل استرالیا کودکان و زنان ایرانی شناور باشند و غرق شوند! چطور همین چندسال پیش پس از جنگ سی و سه روزه لبنان,جمهوری اسلامی با چنان سرعتی جنوب لبنان را بازسازی کرد که سید حسن نصرالله رهبر گروهک تروریستی حزب الله از سخاوت خامنه ای در سرمایه گذاری و بازسازی جنوب لبنان تشکر کرد و آنوقت پس از سال ها از گذشتن از جنگی که خمینی و اطرافیانش هشت سال ادامه اش داند و با شعار «جنگ جنگ تا پیرزی» و «راه قدس از کربلا میگذرد» جوان های مردم را گوشت دم توپ نمودند هنوز هموطنانمان در خرمشهربا دادن آن همه شهید هنوز در محرومیت بسر میبرند؟! جنوب لبنان مهمتر است یا خرمشهر؟! سوریه مهمتر است یا خرمشهر؟!بولیوی و ونزوئلا مهمتر است یا خرمشهر؟!هیچ حکومتی در تاریخ ایران همانند نظام آخوندی جمهوری اسلامی اجنبی پرست و دشمن ایران نبوده است و به اینصورت با کشور و هموطنان خودش دشمنی نکرده است.

فراموش نکرده ایم که چند وقت پیش طائب، در جمع مسئولان بسیج دانشجویی دانشگاه‌ها گفت:'' اگر دشمن بخواهد سوریه یا خوزستان را بگیرد اولویت با این است که ما سوریه را نگه داریم(!) چون سوریه استان سی و پنجم(!) و یک استان استراتژیک برای ماست.''
خوب به یاد داریم پس از مرگ صدام در نوار غزه فلسطین توسط گروه های حماس و جهاد فلسطینی که جمهوری اسلامی حامی آنهاست در غم مرگ صدام که قاتل صدها هزار ایرانی بود سه روز عزای عمومی اعلام کردند.

در زمانی که اصول گراها و اصلاح طلبان امروزی سرگرم اعزام سرباز بچه ها به خط مقدم جبهه بودند و در حالیکه بسیاری ازآخوندها گفتند «جنگ، جنگ تا پیروزی» ولی خود به جبهه نرفتند و حتی فردی مثل مصباح یزدی پسرش را به کانادا فرستاد یعنی همان موقعی که محمد خاتمی به فرمان خمینی به سرپرستی مؤسسه مطبوعاتی کیهان منصوب شده بود و همان موقع که محمد خاتمی با عنوان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با نیروهایش مشغول فریب کودکان و نوجوانان برای اعزامشان به خط مقدم جبهه بود و با وجودی که پس از آزادی خرمشهر صدام حاضر به صلح شد و هیاتی از کشورهای عدم تعهد به ایران آمدند و خواستار پایان جنگ و پرداخت غرامت از طرف صدام بودند و در زمانی که اصول گراها و اصلاح طلبان امروزی چشم ها را بسته و عربده زنان بر طبل جنگ میکوبیدند اما یک مرد برای نجات سربازبچه های اسیر شده دست بکار شد نامی که الان کمتر فردی پیدا میشود که او را نشناسد فریدون فرخزاد سه بار برای نجات سرباز بچه ها به عراق سفر کرد و تمام سعی و تلاش خود را برای جلب توجه سازمان ملل و ایرانیان مقیم دیگر کشورها در جهت حمایت از نجات کودکان سرباز گرفتار شده بکار بست و توانست تعدادی از این سربازبچه ها را که حتی در میان آنها کودک نه ساله هم بود نجات دهد.

البته سالها بعد فریدون فرخزاد حامی کودکان ایرانی که فردی میهن دوست و آزادی خواه بود در زمان رفسنجانی و درهنگامی که محمد خاتمی به پاس خدماتش توسط رفسنجانی دوباره وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی نظام گشته بود ناجوانمردانه به دست ماموران اعزامی جمهوری اسلامی کشته شد.حال به نظر شما منتقدان به اصلاح طلبان حکومتی جنگ طلب هستند یا باندهای مختلف نظام که هر روز به یک رنگ در می آیند؟!

به راستی هدف اصلاح طلبان حکومتی اصلاح چه چیزی است؟ اصلاح نظام یا اصلاح سطح مطالبات مردم؟ آیا شما فریدون فرخزاد را اصلاح طلب واقعی میدانید و یا محمد خاتمی را؟
قضاوت با شماست
محمد رستگار
چهارشنبه ۷ خرداد ۱۳۹۳
منبع : سپیده دم

0 comments:

Post a Comment

Sample Text

Powered by Blogger.

Video

Popular Posts

Our Facebook Page