سازمان هواشناسی: پارازيت ها مانع پيش بينی توفان تهران شد
سازمان هواشناسی ايران در گزارشی به مجلس اعلام کرد که به دليل پارازيتها نتوانسته توفان خرداد ماه در تهران را پيشبينی کند. يکی از مديران سازمان هواشناسی نيز می گويد اين سازمان قبل از وقوع توفان تاثير پارازيتها در تشخيص پديده هواشناسی را به سازمان های ديربط اطلاع داده است.
یکی از کاربران فیسبوک در صفحه رادیو فردا نوشته است: "همچین احتیاجی هم به پیشبینی نبود فقط کافی بود یه سر به سایتهای خارجی بزنن تا متوجه بشن .."
و کاربر دیگری نوشته: " واسشون چه فرقی میکنه مرده یا زنده ایرانیان "
مطلبی که پس از اولین طوفان خردادماه در صفحه سپیده دم منتشر شد
**** هشدار: توفان دیگری در راه است ****
پس از انتشار هر مطلب انتقادی مزد بگیران حکومت در فضای مجازی مینویسند: چه ربطی به روحانی یا دولت داره آخه؟؟
و شب گذشته یکی از آنها پس از "طوفان کمسابقه در تهران" و تلفات جانی آن نوشت: طوفان چه ربطی به حکومت داره؟؟
حال با هم ارتباط طوفانهای شن با بی کفایتی دولت و نظام "ولایت مطلقه فقیه " را بررسی میکنیم:
روز گذشته (دوشنبه ۱۲ خرداد) طوفان شدید همراه با گرد و غبار غلیظ تهران را در نوردید که اين شهر را فلج کرد و تاکنون دستكم ۴ کشته و ٢٧ زخمی برجای گذاشته است. در شماری از خیابانها بر اثر سقوط تابلوهای بزرگ تبلیغاتی و داربستهای آذین مراسم میلاد امام دوازدهم شیعیان و سالروز مرگ روحالله خمینی به تعدادی از خودروها خسارت وارد شده و بر حجم ترافیک سنگین خیابانها افزوده است!
- توفان تهران را در حالی درنوردید که مسولان هواشناسی هوای روز دوشنبه پایتخت را "کمی ابری" و در پاره ای نقاط با وزش باد" پیش بینی کرده بودند. مگر وظیفه مراكز پيش بيني هواشناسي این نیست که با صدور انواع اطلاعيه ها و پيش آگاهيهای مسئولين و مردم را قبل از وقوع پديده های مخرب جوی آگاه نموده و در اين راستا كمك موثری در كاهش بلايای جوی و اقليمی باشند؟ زمستان گذشته نیز عدم اطلاعرسانی به موقع قبل از برف سنگین در شمال کشور باعث کشته شدن دستکم شش نفر از هموطنان شد.
مگر فعالان محیط زیست عواقب خشک شدن دریاچه ارومیه ، کارون، زاینده رود، ۱۶ تالاب کشور که بین ۹۰ تا ۱۰۰ در صد خشک شده اند را فریاد نزدند؟ مگر در مورد خشک شدن دریاچه ارومیه و تأثیر آن بر افزایش طوفانهای گرد و غبار بارها هشدار ندادند؟
-----------------------------------------
لازم به ذكر است روحانی پیش از انتخابات به مردم قول داد دریاچه ارومیه را در دستور کار قرار دهد و گفت در مرکز مطالعات استراتژیک یک کار گروه برای دریاچه ارومیه تشکیل داده و دو نيم ميليارد دلار هزينه در بر دارد اما اكنون پس از خشک شدن دریاچه ارومیه در انتظار " كمك شرايط مساعد جوی " است!
شوربختانه این روز ها صدها نفر از اهالی رسانه در خارج از کشور که خود را مستقل میدانند به جای آنکه وظایف دولت روحانی و قولهای داده شده پیش از انتخابات را به او یادآور شوند، و به جای اینکه به خشک شدن دریاچه ارومیه، تخریب آثار تاریخی چند هزار ساله ،... جریمه ۱۸ میلیاردی ایران در دادگاه لاهه از جیب مردم ایران، اعتراض کنند در حال حاضر دلمشغول آزادیهای یواشکی و حواشی آن شده اند.
-----------------------------------------
مگر دانشگاهیان، متخصصین ، محققین پیامدهای خشک شدن دریاچه ارومیه را بارها یادآوری نکردند؟ مگر نگفتند طوفانهای گرد و غبار تهدیدی جدی برای مختل کردن بخشهای بسیار مهم و حیاتی زندگی عمومی مردم، اقتصاد، تحصیل و آموزش، بازرگانی، سلامت و بهداشت عمومی، کشاورزی، تجارت و حمل و نقل به شمار میروند و در حال حاضر طوفانهای گرد و غبار خفقانآور اغلب شهرهای بزرگ و همچنین شهرهای کوچکتر و مناطق روستایی در سراسر ایران را پوشانده است.
گزارشهای تکان دهنده از حال و روز جنگلهای ایران حاکی از آن است که در ۵۰ سال اخیر دست کم یک سوم جنگلهای ایران نابود شده اند.
آمارهای دقیق از میزان نابودی جنگلها در دست نیست و گروهی از کارشناسان و فعالان محیط زیست مسئولان را به عدم ارائه آمار دقیق متهم می کنند.
دستگاههای مسئول می دانند اگر گزارش دقیقی از وضع جنگلها ارائه شود، عملکرد آنان به زیر سوال می رود. از اینرو با عدم پاسخگوئی مسئولان مواجه هستیم.
«ناسا نتایج تحقیقاتش از وضع زمین را به کشورها گزارش میکند و در گزارش خود به ایران هم اعلام کرده است که هر سال ۵.۱ تا ۲درصد از جنگلهای کشور، از دست میرود.» روند تخریبی که فرستندههای ناسا از آسمان گزارش میکنند، حاکی از این است که هر سال چهار برابر مساحت شهر تهران از سطح جنگلهای کشور کم میشود.
مزدک عبدیپور یکی از فعالان محیط زیست که مجبور به ترک کشور شده مینویسد: جنایتهای خاموش قرارگاه خاتم الانبیا و طرحهای ضد ملی کە بدون رعایت استاندارداهای زیستبومی در سراسر ایران اجرا شدە و بە عنوان تنها یک نمونە از آن همه اجرای سدهای غیر اصولی است کە تنها بهانە ای برای خالی کردن خزانە کشور بە جیب نهاد روحانیت و سپاه بودە موجب بر هم زدن شرایط آب و هوایی و بیابان زایی را در کل کشور و منطقە شدە است کە این توفانهای مرگبار تنها نوک کوه یخ فاجعە است کە امروز دیدیم و بایست زودتر برای این مهم اندیشید و دولت و نظام را مجبور کرد کە بە جای دنبال کردن پروژه های بی ثمر انرژی هستە ای این هزینە سرسام آور را تا فاجعە بیشتر از این ایران را در خود غرق نکردە است در اختیار کارشناسان زیستبومی قرار دهند ...!
معترضين آذربايجانی که ديگر از بی توجهی حکومت ايران به مسئله وضعيت فاجعه آميز درياچه اورميه مايوس گشته شده بودند با نوشتن پلاکاردهايی تلاش کردند تا بطور مستقيم دقت جامعه جهانی بخصوص سازمان ملل متحد را به فاجعه عمدی زيست محيطی درياچه اورميه جلب کنند. در يکی از اين پلاکاردها که خطاب به دبير کل سازمان ملل است چنين نوشته شده بود: " آقای بان کی مون، آيا طرح خشکاندن درياچه اروميه به اندازه برنامه هسته ای ايران مصيبت بارتر نيست؟ "
اما پاسخ حکومت به فعالان محیط زیست که هدفشان جلب توجه مردم و مسوولان به لزوم مدیریت درست و هشدار در مورد عواقب خشک شدن دریاچه ها، رودخانهها و تالابها چه بود؟
بهدنبال اعتراضات و تظاهرات گسترده در شهرهای آذربایجان در خصوص وضعیت دریاچه ارومیه صدها نفر دستگیر، شکنجه و به زندانهای طولانی مدت محکوم شدند.
در اصفهان ، اهواز ، آذربایجان، ... به سوی معترضان گاز اشک آور پرتاب کردند. باتوم و ضرب و شتم پاسخ حکومت اسلامی به دغدغهء فعالان محیط زیست بود.
«حتی مأمورین در اصفهان به مرد ۴۵ سالهای که کودک به دوش بود نیز امان ندادند و با باتوم وی را ضرب و شتم کردند به صورتی که کودک از بغلش بر زمین افتاد.»
این همه بی توجهی به مسائل زیست محیطی، آموزشی، فرهنگی، ... در حالیست که حکومت جهت برگزاری هرچه باشکوهتر مراسم سالروز مرگ روحالله خمینی دغدغه زیادی از خود نشان میدهد و به عنوان نمونه تابلوهای بزرگ تبلیغاتی و داربستهای آذین که در طوفان اخیر سقوطشان باعث خسارت هایی شد.
آیا حکومت نمیتوانست به جای هزینههای میلیاردی که خرج بارگاه عظیم روح الله خمینی یکی از پر هزینه ترین آرامگاههای جهان کرده اند و هنوز هم می کنند از نابودی جنگلها، خشک شدن دریاچهها، رود خانه ها ، تالاب ها ... جلوگیری به عمل آورند؟ لازم به ذکر است تنها در سال نخست ۲ میلیارد دلار بودجه برای احداث آن و مراکز فرهنگی و زیارتی کنار آرامگاه اختصاص یافت. اما هرینههای صورت گرفته در طی هجده سال بعد روشن نیست. هزینههای تبلیغات خیابانی و آذین بندیها ، بیلبوردها ، برنامههای تلویزیونی، .... مشخص نیست!
سخن آخر اینکه حکومت دینی بارها ثابت کرده که دغدغه ملی ندارد، و تنها چاره کار جهت جلوگیری از نابودی کامل کشور، تغیر ساختار از حکومت ولایت فقیه به یک حکومت دموکراتیک و غیر دینی است.
لطفا این ویدیو را ببینید تا به عمق دشمنی روحانیون با ایران و فرهنگش پی ببرید
0 comments:
Post a Comment