Tuesday, September 29, 2015



نيلوفر اردلان، بازيكن تيم فوتسال زنان ايران مى گويد به خاطر عشق به فوتبال، حتى از مهريه اش گذشته است اما همسرش در ازاى پاسپورت او، چيزهاى ديگرى مى خواست!من این بازی را از دست دادم، اما نمی خواهم بازی های بعدی را از دست بدهم.
نيلوفر اردلان: سر بازی های گوانگ جو آقای توتونچی به من گفت ثابت کن زندگی را دوست داری و مهرت را ببخش. من هم مهرم را بخشیدم. حالا سر بازی های آسیایی مالزی ایشان از من بهای دیگری خواست. ایشان به من گفت بقیه بهای یک زن را ببخش تا من پاسپورت را به تو بدهم.
سوال: چه بهایی؟
نيلوفر اردلان: نفقه و اجرت المثلی که به زن تعلق می گیرد و من احساس کردم که دیگر به عنوان یک زن در معرض توهین قرار گرفته ام. یک روزی این ماجرا و فوتبال برای من تمام می شود. اصلا همین امروز تمام می شود. حداقل حقم را به عنوان یک زن بگیرم.
متن كامل مصاحبه را در زیر بخوانید:
خرده نگرفت که ماجرا را عمومی کردید؟
نه. من این کار را با مشورت انجام دادم. به آقای توتونچی (همسرم) هم گفته بودم. من گفتم من دوست ندارم قضیه این طور پیش برود، ولی ایشان گفتند من مشکلی ندارم و شما می توانید قضیه را رسانه ای کنید. با وجود این که خیلی تلاش کردم این قضیه اتفاق نیفتد، اما آقای توتونچی با این دست آویز که قانون با من است، من را کلافه کرد.
آخر من ورزشکار هیچ راهی ندارم؟ یک نفر لااقل به من کمک بکند که من حقم را بگیرم. الان من مسابقات آسیایی را از دست دادم. وقتی من پاسپورت ندارم، انگار مانع اشتغال من شده اند. من دو سال دیگر می خواهم وارد عرصه مربی گری بشوم، وقتی پاسپورت به من داده نمی شود، من کجا می توان مربی گری کنم؟
با کدام تیم ملی می توانم هماهنگ باشم؟ شاید بخواهم کلاس های مربی گری را در کشورهای دیگری بگذرانم. این مشکل پاسپورت من یک معضل بزرگ برای من است. در صوتی که ایشان می گوید من مشکلی برای ادامه کار ندارم. اما با این کار آقای توتونچی عملا دیگر کاری از من ساخته نیست.
من جزو مربیان برتر پایه هستم، خودم هم از اول برنامه ام این بوده که بعد از این که بازیکنی را کنار بگذارم، مربی بشوم. این شرایط من را اذیت کرده و نمی توانم بابت این قضیه سکوت کنم. چرا که به خاطر این کار مهرم را بخشیدم. سر بازی های گوانگ جو آقای توتونچی به من گفت ثابت کن زندگی را دوست داری و مهرت را ببخش. من هم مهرم را بخشیدم. حالا سر بازی های آسیایی مالزی ایشان از من بهای دیگری خواست. ایشان به من گفت بقیه بهای یک زن را ببخش تا من پاسپورت را به تو بدهم.
چه بهایی؟
نفقه و اجرت المثلی که به زن تعلق می گیرد و من احساس کردم که دیگر به عنوان یک زن در معرض توهین قرار گرفته ام. یک روزی این ماجرا و فوتبال برای من تمام می شود. اصلا همین امروز تمام می شود. حداقل حقم را به عنوان یک زن بگیرم.
آن هایی که بیرون از ماجرا ایستاده اند، چه می گویند؟
من دوست نداشتم این قضیه را مطرح کنم، ولی وقتی دیدم در فضای مجازی مردم دارند حرف های بی ربطی می زنند و می گویند این خانم حتما مهرش را اجرا گذشته و یک سری افکار منفی باعث شد که من این کار را بکنم. من خواستم مردم را با این قضیه آگاه کنم و بیشتر از این دوست ندارم وارد مسائل شخصی زندگی ام بشوم. من می خواهم بگویم به خاطر بازی های آسیایی کره جنوبی مهرم را دادم.
ای کسانی که این قضاوت ها را می کنید و از بعد ملی به قضیه نگاه نمی کنید، من یک بار دینم را به آقای توتونچی ادا کردم و حالا نوبت ایشان است. یک سری مسائل در زندگی وجود دارد که شاید بازگوکردنش درست نباشد، اما این را می دانم که به تنهایی این کار را انجام ندادم و با خانواده ام و حتی آقای توتونچی هم مطرح کردم و ایشان گفتند تو قهرمان ملی هستی و مختاری و می توانی موضوعت را رسانه ای کنی و حقت را بگیر.
من هم به عنوان یک زن، یک مادر، یک ورزشکار، به عنوان کسی که در بازی های اردن نماد حجاب اسلامی بود، و کاپیتان تیم ملی فوتبال بوده و با تصمیم من با حجاب آن ها بازی نکردیم و به خاطر حجاب اسلامی این بازی ها را کنار گذاشتیم، دنبال حقم هستم. الان هم که من دوست دارم که قانون مملکت به من کمک بکند که با این مشکل رو به رو بشوم. چطور قانون مملکت درباره آقاینی که مشکل سربازی دارند و ورزش می کنند، کمک می کند؟ حداقل برای من نوعی هم وجود داشته باشد. حق من این نبود. من جزو اولین کسانی بودم که در فوتسال بودم. من در ۱۵ سالگی خانم گل فوتبال کشورهای اسلامی شدم. برای چه من نباید باشم؟
نقدی که وجود دارد این است که ممکن است این ماجرا پس لرزه هایش زندگی شخصی شما با همسرتان را برهم بزند؟ به این فکر کردید؟
این اتفاق افتاده. من به آقای توتونچی گفتم و ایشان خودشان به این قصه علاقه مند بودند. ایشان رادان را بهانه کردند و گفتند جشن آغاز سال تحصیلی دبستانی هاست و تو نباید بروی. بنده ۲۸ شهریورماه ایران هستم. دوم و سوم مهر مدارس تعطیل است.
چهار مهر هم بر می گشتم. مشکل ما سر یک روز بود؟ ایشان کاری کردند کارستان… من قصد و نیتم زندگی کردن بود و فکر نمی کردم چنین اتفاقاتی بیفتد. من برخلاف ظاهرم آدم ساده ای هستم. این همیشه مشکل من است و همه چیز را ساده می گیرم، ولی نمی دانستم آن قدر تبعات برای من بشود.
فکر می کنید نتیجه چه بشود؟
من دنبال هیچ چیزی نیستم. فقط حق خودم را می خواهم. من این بازی را از دست دادم، اما نمی خواهم بازی های بعدی را از دست بدهم. من تمام تلاشم بر این است که مربی تیم های پایه بشوم. این دید من برای آینده است. بالاخره این موضوع و این حق و حقوق برای من خیلی بزرگ است.
شما به عنوان یک زن به زندگی و همسرتان آن طور که بایسته بود، رسیدگی می کردید؟
اولا که آقای توتونچی همیشه گفتند رضایت دارند. خودش می داند و خدای خودش که چقدر در زندگی تلاش کرده ام. من برای مسابقات آسیایی کره مدت زمان زیادی در اردو بودم و منکر این قضیه نیستم که مادر من و ایشان کمک کردند. من ۱۷ روزه کره جنوبی بودم و مادر خودم و همسرم عصای دستم بود.
اما افتخارش خانوادگی بوده است. این یک موضوع خانوادگی بود. اگر هدف ما مثبت باشد، افتخار من افتخار فرزندم بود. وقتی که سواد خواندن داشته باشد و دفترش را بخواند این افتخار برایش نخواهد بود؟
بعد از رسانه ای شدن این ماجرا با آقای توتونچی صحبت کردید؟
نخیر.
هیچ پیغامی نداده اید؟
نه.
شما چه می خواهید؟
من نه دنبال جدایی آقای توتونچی هستم و نه دنبال برنده و بازنده ماجرا. به خودشان هم گفته ام. اما من به کارم عشق می ورزم و اگر ایشان بخواهند مانع بشوند، من جلوی این راه می ایستم.
اگر بگویند بین کار و زندگی یک راه را انتخاب کنید، چه؟
در حال حاضر، این طور پیش رفته که کارم را انتخاب کنم. من به ایشان گفتم شما اجازه بده من بروم و بعد درباره زندگی مان صحبت کنیم و ایشان هم موافقت نکردند.
‫#‏نه_به_قوانین_تبعیض_آمیز‬
‫#‏نیلوفر_اردلان‬
....
چلچراغ
گفتگو از شهرزاد همتی


0 comments:

Post a Comment

Sample Text

Powered by Blogger.

Video

Popular Posts

Our Facebook Page