Wednesday, September 16, 2015



این خبرنگار از مسیر هر روزه‌ی خود می‌نویسد: از خیابان جردن تا گاندی، از میدان ونک تا خیابان سنایی. و از برخوردهای آزار دهنده‌ی مردان ایرانی می‌نویسد که خیابان‌ها و کل شهر را به مکانی برای اعلام نیاز جنسی خود تبدیل کرده‌اند. از چندین لایه لباس، بدن زنان را با نگاهشان می‌کاوند. هر کدام از آن‌ها نزدیک می‌شوند، احتمال هر گونه آزاری هست: از موچ کشیدن تا سوت زدن،... تا صدای هیسسس مانند شبیه مار و انواع و اقسام صداها- که باور نمی‌کنی دهان انسان بتواند این همه صداهای متنوع ایجاد کند، و حتا لمس فیزیکی. من معنی بسیاری از واژه‌های گذرای آن‌ها را درک نمی‌کردم، انگیزه‌ای هم برای دانستن‌شان نداشتم...» این رفتارها به قدری تکرار شده که این خبرنگار را به این فکر انداخته که «آیا مردان ایرانی از چنین رفتارهایی لذت جنسی می‌برند یا فقط می‌خواهند به شخصیت زنان توهین کنند؟»
نگاه‌های خیره‌ای که سایز بالاتنه و اندام را مظنه می‌کند. از رفتارهای گذرا، تا اصرار‌های طولانی که به هیچ زبانی نمی‌توان به آن‌ها فهماند که زنی که ایستاده منتظر پیشنهاد نیست و بعد، از فانتزی مردان ایرانی می‌گوید که با زنان چادری هم همین رفتار را دارند. او با دختران دانشجوی خارجی مقیم ایران صحبت کرده، آن دخترها از کشورهای مختلفی آمده‌اند، در میان آن‌ها عرب و فرانسوی هست و عین این حرف‌ها را تایید می‌کنند و می‌گویند در ایران دلشان برای یک قدم زدن بی دردسر در خیابان تنگ شده است. مجبورند گاهی به جای قدم زدن تاکسی بگیرند تا کسی مزاحم‌شان نشود.
یک دختر دانشجو به نام سحر -از یک کشور عربی- می‌گوید: «در کشور خودم به زن‌ها می‌گویند: تمام بدن زن "عورت" است و برای پرهیز از "فتنه"، باید همه‌ی بدن خود را بپوشاند... در کشور ما، به زن‌ها دیکته می‌شود که پوشاندن بدن زن، اون را از مزاحت حفظ می‌کند. این جا فهمیدم که این دروغ است.» این دختر عرب اضافه می‌کند: «در ایران فهمیدم که "پوشش بیشتر زن‌ها برایشان امنیت نمی‌آورد" چرا که می‌بینم دخترهای چادری یا پوشیده یا کاملا آزاد به طور مستمر و یکسان مورد اذیت و آزار و مزاحمت واقع می‌شوند. فقط اگر زن باشی، مورد مزاحمت واقع می‌شوی. پوشیده یا کمتر پوشیده فرقی ندارد.» او می‌گوید: « در کشور من که یک کشور عربی است.
دخترها و پسرها از بچگی جدا از هم درس می‌خوانند و رشد می‌کنند. آن‌ها نسبت به هم حریص‌اند و کنجکاوی دارند و مثلا متلک شنیدن برای دخترهای نوجوان به معنی تعریف شنیدن است: دخترهای کوچک وقتی تازه به بلوغ می‌رسند، متلک را تعریف برداشت می‌کنند. به هر حال این رفتار یک روش برای شروع آشنایی است. ولی بعدتر، مفهوم پشت متلک‌ها را درک می‌کنی. می‌فهمی که متلک شخصیت را خرد می‌کند و اعتماد به نفس را نشانه می‌رود. احساس بی‌ارزش بودن به آدم دست می‌دهد.»
نویسنده‌ی گزارش می‌گوید: «وقتی که با مردان ایرانی درباره‌ی اثر روانی آزار‌های خیابانی بر روی روح و روان زن‌ها صحبت می‌کنی، آزار خود را کتمان می‌کنند و توجیه می‌کنند که هدف آن‌ها آزار جنسی نیست و می‌خواسته‌اند از ظاهر یک زن تعریف کنند. برخی می‌گویند فقط می‌خواسته‌اند "لاس بزنند" و اصلا گمان نمی‌کرده‌اند که به شخصیت یک آدم توهین کرده باشند.» او می‌نویسد: «در ایران بار و دیسکو وجود ندارد که در آن آشنایی‌های تازه شکل بگیرد. در نتیجه تمام شهر به حالت یک شکارگاه بزرگ درآمده. جالب این جاست که این نویسنده، یک سلاح برای رویارویی با رفتار آزارنده‌ی مردان ایرانی کشف کرده است: «به همراه داشتن یک مرد دیگر!» او می‌نویسد: «به محض این که یک مرد تو را همراهی کند، ناگهان انگار دیگر هیچ مردی تو را نمی‌بیند؛ همان گونه که دلت می‌خواسته گم و ناپدید باشی و به حال خودت باشی، می‌توانی در شهر قدم بزنی. مهم نیست که این مرد چه کسی باشد، همسر، برادر یا یک مرد دیگر. مردهای دیگر وجود او را به معنی «صاحب زن» برداشت می‌کنند. این به این معنی است که زنان گویی مایملک و دارایی مردان اند. زنی که «صاحب ندارد» مردان دیگر به سرعت تلاش می‌کنند او را تصاحب کنند.
او چندین خاطره‌ی تلخ در این باره تعریف می‌کند، از زمانی که با چند نفر از دوستانش در خیابان راه می‌رفته‌اند و مردی 10 دقیقه در کنار خیابان قدم به قدم در کنار آن‌ها با ماشینش میآمده تا شانسش را امتحان کند. «به هیچ ترتیبی نمی‌توانستی به او بفهمانی که دارد مزاحمت می‌کند و باید برود» زن‌ها بالاخره مجبور می‌شوند وارد یک رستوران بشوند تا از شر مزاحت او خلاص شوند. دختر فرانسوی دانشجوی دیگری تعریف می‌کند که یک زن در ایران حق ندارد تنها روی نیمکت پارک بنشیند. تعریف می‌کند که مردی آمده، از او پرسیده که مشکلی نیست در قسمت خالی نیمکت بنشیند؟ و او این پرسش را یک رفتار مودبانه و پرسش صادقانه برداشت کرده و بعد مرد ایرانی شروع به اصرار کرده که شماره تلفن بدهد و اعصاب او را به هم ریخته.
این خانم خبرنگار، از استرس روزمره‌ای می‌گوید که زنان ایرانی در خیابان دارند و برای مردم دنیا تعریف می‌کند: «در ایران اگر زنی روی نیمکت پارک بنشیند، یا به تنهایی یا حتا با دیگر دوستان مونث خود راه برود، مردها به چشم "شکار" به او نگاه می‌کنند. جالب این‌جاست که پلیس هم چشم خودرا به این واقعیت می‌بندد و پلیس امنیت که قرار است جامعه را از آزار حفظ کند باز هم زن ها را برای خاطر لباس‌شان مورد اذیت و آزار قرار می‌دهد.»
او در پایان این گزارش می‌نویسد: در ایران، همه فصل سال، فصل شکار زن‌هاست.


0 comments:

Post a Comment

Sample Text

Powered by Blogger.

Video

Popular Posts

Our Facebook Page