Sunday, May 31, 2015

گوشه هایی از تاثير فاجعه آفرين پخش پارازيت ماهواره ای در ايران، كشتار الكترونيكی مردم توسط جهموری اسلامی و اجرای یکی‌ دیگر از سیاست های «قانون قورباغه پخته»!!!
سیدحسن قاضی‌زاده هاشمی وزیر بهداشت دولت شیخ حیله گر میگوید: مستندات علمی برای سرطان زا بودن پارازيت ها وجود ندارد. پارازيت سرطان زا نيست!
همان وزیر ثروتمند دولت اسلامی که به «جبهه پایداری» وابستگی دارد و در جمع بسیجی‌ ها پشت سر حجت الاسلام والمسلمین احمد خاتمی نماز می خواند! و لقب "بهترین و کارآمدترین وزیر بهداشت در جمهوری اسلامی" توسط بی‌ بی‌ سی‌ ها به او داده شد.
قاضی‌زاده هاشمی از یاران صیاد شیرازی بود! سرهنگی که بچه ها را به میدان مین میفرستاد و کسی‌ بود که با کشتار در کردستان توانست خودش را در دل‌ روح الله خمینی جا کند.
سیدحسن قاضی‌زاده هاشمی وزیر همان حکومتی است که اسید پاشی‌های زنجیره‌‌ای را سازماندهی و صورت زیبای دختران را سوزاند اما تصاویر مداوای قربانیان اسید پاشی توسط جناب وزیر در رسانه‌‌ها منتشر شد.
وزیر همان حکومتی است که یک «دام بزرگ» برای زنان ایرانی‌ توسط «وزارت اطلاعات» تحت عنوان «آزادی‌های یواشکی» گسترانید. همان حکومتی است که بازار «فحشا و فروش دختران به عراقی‌‌ها» در مشهد در جوار «حرم امام هشتم» شان راه اندازی کرده است ...
"قانون قورباغه پخته" - پخته شدن يواشكى
دانشمندان زیست شناس در یک آزمایش علمی، قورباغه ای را در ظرف آب جوش انداختند، قورباغه بر اثر شوک ناشی از آب جوش، به سرعت از ظرف آب بیرون پرید. بارها و بارها این آزمایش انجام شد ولی باز همین نتیجه، بدست آمد.
بار بعد قورباغه را در ظرف آبی با دمای اتاق قرار دادند و به تدریج دمای
آب را تا نقطه ی جوش بالا بردند. اما این بار قورباغه هیچ احساس خطری
نکرد! و آنقدر در آب ماند تا کاملا پخته شد.
این آزمایش نیز بارها تکرار شد و همچنان قورباغه ها پختند و از آب بیرون
نیامدند دانشمندان جامعه شناس از همین قاعده استفاده کردند و با بررسی جوامع بشری در طول تاریخ نتیجه گرفتند انسانها با عادت کردن به شرایط به یک قورباغه ی پخته تبدیل می شوند!
اکثر ما در مواجهه با شرایط و محدودیت هایی که به هر دلیل به ما تحمیل
شده اند بعد از مدتی، توان مقابله و مبارزه ی خود را از دست می دهیم.
گویا همه ی آنها را می پذیریم و شرایط و محدودیت ها را با وجود تمام
بدیهایشان، غیر قابل گریز تلقی می کنیم و چاره ای جز تسلیم شدن نمی بینیم.
قانون قورباغه ی پخته را همیشه به یاد داشته باشیم
برای تغيير نباید اسير شد

لطفا برای درک بهتر حقه‌های وزارت اطلاعات این ویدئو ۱۵ دقیقه‌ای را تماشا کنید:


sepidedam

Saturday, May 30, 2015


.
در خیابان ها چه می گذرد ، رهبر و مشاورانش در چه رویاهائی اند!؟
.
یکی از اعضای شورای شهر تهران با صراحت می گوید:
طبق آخرین آماری که از سال93 به دست ما رسیده، 20 هزار کارتن ‌خواب در شهر تهران وجود دارد.
سال گذشته 15 هزار کارتن خواب داشتیم. سال 91 کارتن خواب ها 12 هزار نفر بودند. از این 20 هزار کارتن خواب، 5 هزار تن زن هستند. برخی از این زنان حتی حاضرند با نازل ترین پول تن‌فروشی کنند تا پول موادی که مصرف می‌کنند را به دست بیاورند.
با رشد فزاینده طلاق در کشور مواجه هستیم، کودکان بازمانده از این گسستگی نیز افزایش یافته و به افزایش آسیب‌های اجتماعی منجر شده. برای سرنوشت کودکان طلاق باید چاره‌ اندیشی کرد.
اعتیاد مهم‌ ترین معضل شهر تهران است. 70 درصد کودکان کار از محله‌های هرندی و منطقه 12 تهران جوشش می‌کنند.
در حالی که زنان خیابانی، کودکان کار، کودکان بی‌هویت، تن فروشی و مشکلاتی از این دست تهران و جامعه ایران را در منجلابی فرو برده است، رهبر و نیروهای خودی بفکر گسترش آشوب با هزینه های سنگین میلیاردی در یمن، سوریه، لبنان و عراق هستند.
به گفته زاغفر قائم‌مقام وزیر تعاون، رفاه و امور اجتماعی، ٤٠ درصد جمعیت ایران یعنی بیش از ٣٠ میلیون‌نفر زیر خط فقر هستند و متأسفانه روز‌به‌روز آمار فقیران در کشور افزایش پیدا می‌کند.
.
آیا ما روزی از خواب غفلت بیدار خواهیم شد که دیگر دیر نشده باشد؟

















روحانی: انتخابات باید سالم و شفاف برگزار شود، مبادا بگویند صندوق‌ها از پیش پر شده است.
جنتی: دولت حق ندارد در انتخابات دخالت کند
.
گرم کردن تنور انتخابات
روحانی در سخنانی در جمع فرمانداران کشور گفت که انتخابات آینده مجلس سالم و رقابتی باشد تا "به نظام تهمت زده نشود." و باید صندوق‌های پلاستیکی شفاف در مقابل مردم قرارداده شود تا همه داخل آن را ببینند و کسی نگوید یک سوم صندوق‌ها از پیش پر شده٬
جنتی نیز در این باره تاکید کرد که دولت حق ندارد در انتخابات دخالت کند.
.
به هر حال باز انتخابات در راهند و فریب مردم با گرم کردن تنور انتخابات شروع شده است.



Friday, May 29, 2015



محمود علوی وزیر اطلاعات در خلال سخنرانی پیش از  نماز جمعه تهران ، به عملکرد وزارت اطلاعات در یک ساله گذشته اشاره کرد محمود علوی  وزیر اطلاعات ایران از شناسایی گروه‌های مرتبط با گروه اسلامی/تروریستی داعش در ایران خبر داده است،همچنین وی  «سرویس‌های جاسوسی دشمن» را به حمایت از داعش متهم کرد و گفت که آنها «هنوز نتوانسته‌اند گوشه‌ای از جمهوری اسلامی  را به ناامنی بکشند.»
محمود علوی  در سخنان امروز خود همچنین از «خنثی شدن ده‌ها توطئه تروریستی» در طی یک سال گذشته در ایران خبر داد وزیر اطلاعات حکومت فعلی ایران همچنین عنوان کرد «توطئه عملیات انتحاری» در روز قدس سال گذشته در راهپیمایی شیراز و زاهدان کشف شده و نفرات آن دستگیر و «برخی از آنان به قتل  رسیده‌اند».
سخنان محمود علوی در حالی عنوان شده است که  درباره تهدید احتمالی داعش علیه ایران که طی یک هفته اخیر چند مقام ایرانی درباره این موضوع ابراز نگرانی کرده اند.

Vocir.org خبرگزاری صدای مسیحیان ایران



یک جوان که چهار سال پیش یک جوان بسیجی را با ضرب چاقو مجروح کرده بود قرار است خارج از نوبت اعدام شود.
سازمان حقوق بشر ایران، ۸ خرداد ماه ۱۳۹۴: «احسان شاه‌قاسمی» جوان ۱۹ ساله‌ای که در نزاع خیابانی «علی خلیلی» را مضروب کرد، در آستانه اجرای حکم اعدام قرار دارد.
در تاریخ ۲۵ تیر ماه ۱۳۹۰ مصادف با یکی از اعیاد مهم شیعیان (نیمه شعبان)، «احسان شاه‌قاسمی» که در آن زمان ۱۹ سال داشته با جوان دیگری بنام «علی خلیلی» درگیر می‌‍شود و وی را از ناحیه گردن مضروب می‌کند.

«علی خلیلی» نزدیک به سه سال بعد از حادثه در تاریخ سوم فروردین ماه سال ۱۳۹۳ به علت عفونت ریوی فوت می‌کند و احسان مجددا بازداشت می‌شود. پزشکی قانونی نظری می‌دهد که مرگ «علی خلیلی» بی‌ارتباط با ضربه چاقویی که ۳۲ ماه قبل به وی اصابت کرده نیست. اینبار برای احسان کیفر خواستی مبنی بر قتل عمد صادر و وی در ‌‌‌نهایت مهر ماه سال جاری در شعبه ۱۱۳ دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی «حسین اصغرزاده» به اعدام محکوم شد و حکم وی نیز در دیوان عالی کشور به تایید رسید.
برخی گزارشات موثقی که در اختیار سازمان حقوق بشر ایران قرار گرفته حکایت از این دارد که قرار است بزودی و خارج از نوبت حکم اعدام «احسان شاه‌قاسمی» به مورد اجرا درآید.
یکی از نزدیکان خانواده «احسان شاه‌قاسمی» به سازمان حقوق بشر ایران گفت: «این درحالی است که خانواده احسان از سه تن از مراجع تقلید نیز فتوایی اخذ کرده‌اند که حتی در شریعت اسلام نیز اعدام در چنین شرایطی صحیح نیست. این مراجع در پاسخهای خود گفته‌اند: به دلیل گذشت زمان و اخذ دیه از سوی مرحوم علی خلیلی و دادن رضایت محضری از سوی ایشان و پدرشان اعدام جایز نیست.»
تصویری از رضایت نامه محضری مرحوم علی خلیلی و پدر وی
این منبع همچنین گفت: «علی خلیلی قبل از فوت آنقدر سلامت بوده که با پای پیاده به کربلا رفته. آنجا از لحاظ بهداشتی وضعیت خوبی نیست و عفونت ریه برای هرکس دیگری ممکن بود پیش بیاید. متاسفانه پزشکی قانونی و دادگاه تحت فشارهای احساسی و جو رسانه‌ای که رسانه‌های تندرو و بسیجیان ایجاد کردند قرار گرفته و به همین علت حکم اعدام برای احسان صادر شده است.»

سازمان حقوق بشر ایران ضمن محکوم کردن قانون غیر انسانی قصاص که مسئولیت سنگین اعدام یک فرد را بر دوش شهروندان عادی که خود نیز داغدار هستند میگذارد، خواستار لغو حکم اعدام «احسان شاه‌قاسمی» شد.
—————————————-
بنا به اطلاعاتی که سازمان حقوق بشر ایران از چندین منبع موثق به‌دست آورده، زمان حادثه «علی خلیلی» که از اعضای بسیج (نیروهای شبهه نظامی مذهبی) بود؛ قصد آنچه «امر به معروف و نهی از منکر» گفته می‌شود را داشته و به همین علت از «احسان شاه قاسمی» و دوستانش می‌خواهد که صدای ضبط اتومبیل را کم کنند. این موضوع با مخالفت سرنشینان خودرو مواجه شده و در ‌‌‌نهایت منجر به درگیری و مضروب شدن «علی خلیلی» از سوی «احسان حاج‌قاسمی» می‌شود.
یکی از بستگان احسان در این رابطه به سازمان حقوق بشر ایران گفت: «احسان و دوستانش با صدای بلند موزیک گوش می‌دادند که این امر با برخورد علی خلیلی که از اعضای بسیج است روبرو می‌شود.»

وی همچنین افزود: «این‌ها دو جوان ۱۹ و ۲۰ ساله بودند که با هم در خیابان دعوا کردند و مرحوم علی خلیلی بدون داشتن هیچ گونه منصبی و تنها به صرف اینکه بسیجی و طلبه است از روی غرور جوانی به احسان و دوستانش گیر می‌دهد که صدای موسیقی شما بلند است و این امر موجب نزاع بین ایشان می‌شود.»
برخی رسانه‌های وابسته به جناحهای تندرو در داخل ایران در ابتدا مدعی شدند احسان و دوستانش «مزاحمت برای نوامیس مردم» ایجاد کرده بودند که این مسئله پس از تحقیقات مفصل مردود و ایشان از این اتهام تبرئه شد.
«احسان شاه قاسمی» اسفند ماه ۱۳۹۰ در شعبه ۱۰۳۳ مجتمع قضایی قدوسی به اتهام ضرب و جرح با سلاح سرد به ۳ سال زندان، ۳۵ میلیون دیه و شلاق محکوم شد و پس از تحمل محکومیت، شلاق و پرداخت دیه با اخذ رضایت محضری از علی خلیلی و پدر وی آزاد و به جامعه بازگشت.





Thursday, May 28, 2015

تائیدحکم جدید «کشیش فرشید فتحی» و انتقال او به
بند دیگر


با توجه به تائید حکم یکسال زندان اضافه برای کشیش فرشید فتحی و انتقال او به یک بند دیگر زندان به نظر می رسد مسئولان  امنیتی همچنان تصمیم دارند تا فشار بیشتری بر وی وارد کنند تا به هر بهانه ای مدت بیشتری او را در زندان نگه دارند.

به گزارش آژانس خبری مسیحیان ایران « محبت نیوز» ، حکم جدید یکسال زندان برای کشیش فرشید فتحی که این هفته خبر تائید آن در شعبه ۳۶ دادگاه تجدید نظر منتشر شد، اکنون در زندان رجائی شهر کرج به وی ابلاغ گردید .
بنا به خبر دریافتی ماموران زندان همچنین کشیش فرشید فتحی و زندانی عقیدتی علیرضا سیدیان از دگر اندیشان غیر تثلیثی را به سالن دو، بند یک زندان رجایی شهر کرج منتقل کردند.
حکم جدید یکسال زندان اضافه  کشیش فرشید فتحی مربوط به پرونده ای است که  در بند ۳۵۰ زندان اوین،  در پی وقایع ۲۸ فروردین ماه سال گذشته معروف به «پنج‌شنبه سیاه» در پی یورش گارد زندان به بند ٣۵٠، روی داده است .  در آن رویداد وی از سوی ماموران امنیتی زندان ، به حمل و نگهداری مشروب الکلی دست ساز در همان بند متهم شد . علیرغم اینکه، اتهام اینگونه موارد  می بایست در دادگاه عمومی رسیدگی می شد، ولی پرونده وی به دادگاه انقلاب اسلامی ارجاع گردید آن هم شعبه ۱۵ که به دادن احکام آنچنانی شهره است. کشیش فرشید فتحی در دادگاهی که به ریاست قاضی صلواتی برگزار شده بود در خصوص اتهام واهی حمل و نگهداری دو لیتر مشروب الکلی از خود دفاع کرد و این اتهام را کذب خواند که در نهایت در روز دوشنبه ۸ دی ماه ۱۳۹۳ برابر با  (۲۹ دسامبر ۲۰۱۴) از سوی دادگاه انقلاب اسلامی حکم یکسال حبس اضافه به وی ابلاغ گردید.
این زندانی نوکیش مسیحی  صبح روز سه‌شنبه ۲۸ مرداد ماه ۱۳۹۳، به دستور دادگاه انقلاب و توسط سازمان زندان‌ها از بند ۳۵۰ زندان اوین به زندان رجایی شهر کرج انتقال یافت.
پیشتر در دادگاه بدوى، فرشید فتحى به یک سال حبس تعزیرى، ٧۴ ضربه شلاق و دویست هزار تومان جریمه نقدى محکوم شده بود.
فرشید از طریق وکیل خود به این حکم اعتراض کرد ولی این اعتراض به جائی نرسید و حال او باید علاوه بر تحمل حکم ۶ سال زندان قبلی خود، یک سال دیگر هم در زندان بماند.
– انتقال به بند جدید 
علیرضا سیدیان
بلافاصله پس از ابلاغ این حکم، نوکیش مسیحی فرشید فتحی و علیرضا سیدیان دیگر زندانی رجایی شهر کرج، به سالن دو بند یک این زندان منتقل شده اند.
«علیرضا سیدیان» از دگر اندیشان مذهبی غیر تثلیثی ( از گزوه موسوم به کلیسای ایران ) است که پیشتر از سوی دادگاه انقلاب به شش سال حبس و شلاق محکوم شده بود، سیدیان در ۲۴ اسفند ۱۳۹۰ هنگامی که قصد خروج از کشور برای تعطیلات نوروزی را داشت بازداشت شد. وی از سوی شعبه ۲۶ به ریاست قاضی پیرعباسی به اتهام اجتماع و تبانی به قصد اخلال در امنیت ملی و فعالیت تبلیغی علیه نظام به شش سال حبس، ۹۰ ضربه شلاق محکوم شد.
به گفته منابع آگاه، شرایط این دو زندانی عقیدتی در سالن دو به هیچ عنوان مناسب نبوده و بر خلاف اصل تفکیک جرائم آنها به همراه زندانیان غیرعقیدتی از جرائم گوناگون اعم از سرقت، زورگیری و مواد مخدر در یک جا نگهداری می شوند.
با توجه به تائید حکم جدید برای کشیش فرشید فتحی و انتقال او به یک بند جدید  به نظر می رسد ماموران امنیتی همچنان تصمیم دارند تا فشار بیشتری بر وی وارد کنند تا به هر بهانه ای مدت بیشتری او را در زندان نگه دارند.
یاد آور می شود که کشیش فرشید فتحی  روز یکشنبه ۵ دی ماه ۱۳۸۹ در آستانه سال نو میلادی در پی بازداشتهای گسترده و از پیش تعیین شده توسط ماموران امنیتی بازداشت و در ‌‌نهایت به ۶ سال زندان محکوم شد. در پی این حادثه نیز شمار بسیاری از شهروندان مسیحی و از اعضا کلیساهای خانگی در تهران و برخی شهرستان‌ها نیز بازداشت شدند.


اعضای «مؤسسه زنان نوبل» با انتشار بیانیه‌ای به دستگیری نرگس محمدی، فعال حقوق بشر در ایران اعتراض کردند.
این افراد عبارتند از: جودی ویلیامز، توکل کَرمان، شیرین عبادی، لیما گبویی، ریگوبرتو مانچو و مایرد مگوایر شش عضو «مؤسسه زنان نوبل».
آن‌ها در بیانیه خود یادآوری کرده‌اند که دولت جمهوری اسلامی به کنوانسیون‌های بین‌المللی حقوق بشر پیوسته و متعهد به اجرای آن شده است.
و در ادامه افزوده‌اند: «بر اساس قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل متحد ناظر به حمایت از مدافعان حقوق بشر و قطعنامه حمایت از زنان مدافع حقوق بشر، دولت‌ها نباید مانعی برای فعالیت‌های مدافعان حقوق بشر ایجاد کنند.»
نرگس محمدی، نایب رئیس و سخنگوی کانون مدافعان حقوق بشر در تاریخ ۱۵ اردیبهشت‌ماه سال جاری در منزل خود دستگیر و به زندان اوین منتقل شد.
«اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی»، «تبلیغ علیه نظام» و تأسیس گروه ضداعدام «لگام» (کارزار لغو گام به گام اعدام) از جمله اتهامات اوست.
نرگس محمدی پیش از این به دلیل فعالیت‌های حقوق بشری‌اش به ۱۱ سال حبس محکوم شده بود که این محکومیت دو سال پیش به شش سال زندان کاهش یافت. در دوران زندان او به شدت بیمار و برای درمان با وثیقه ملکی آزاد شد. او در این مدت نیز بارها مورد بازجویی و اذیت و آزار مأموران امنیتی قرار گرفت و در نهایت پیش از پایان درمان، بار دیگر دستگیر و زندانی شد.
این فعال حقوق زنان پس از بازداشت اخیر هشدار داده که اگر داروهایش را دریافت نکند، دست به اعتصاب غذا خواهد زد.
شش برنده زن جایزه نوبل صلح در بیانیه خود به قطعنامه حمایت از زنان مدافع حقوق بشر استناد کرده‌اند که در آن آمده است: «احترام و حمایت از فعالیت‌های مدافعان حقوق بشر از جمله زنان مدافع حقوق بشر ضروری است و قطعنامه همه موارد نقض حقوق بشر و تبعیض علیه افرادی که در ترویج و دفاع از حقوق بشر و آزادی‌های اساسی تلاش می‌کنند را محکوم می‌کند.»
آن‌ها بازداشت نرگس محمدی را مغایر با تعهدات بین‌المللی ایران دانسته و خواستار آزادی فوری و بدون قید و شرط او شدند.
منبع: http://goo.gl/7ZSGmo


وقتی وجدان ها خوابیده اند...
تصاویر زیر بازگو کننده ی زندگی خانواده ای است که به دلیل مشکلات متعدد ناچار به زندگی کردن در بیابان های اطراف تهران هستند. شاید نتوانیم اسمش را بگذاریم حاشیه نشینی چون شرایط اینجا اسف بار تر از آن چیزیست که درباره حاشینه نشینی دیده و شنیده ایم.
کودکانی که زندگی و دنیای کودکانه برایشان معنایی ندارد و از روی تهی دستی مجبور به کار کردن هستند و به دنبال آن از تحصیل و بسیار از حقوق اجتماعی محروم. 
از نزدیک که حالشان را جویا شدیم می گویند هیچ نهاد و سازمانی به آنها توجهی ندارد. نبود آب آشامیدنی ، محروم بودن از خدمات پزشکی وحمایت های درمانی و آموزشی از جمله مشکلاتی است که با آن دست و پنجه نرم می کنند.
عکاس: کیانوش محبیان










خبرگزاری قاصدان آزادی : به گزارش رسانه های حکومتی ماموران پلیس گشت کلانتری, یک هموطن ارمنی را در محله مجیدیه تهران مورد ضرب و شتم وحشیانه قرار دادند.
این هموطن ارمنی صاحب یک کارواش در محله مجیدیه تهران است. او در محل ورودی این کارواش پوستری مربوط به قتل عام ارامنه نسب کرده بود که این امر مورد اعتراض افسر گشت پلیس قرار می گیرد.
هموطن ارمنی در توضیح به افسر پلیس می گوید که این پوستر را بدستور خلیفه گری ارامنه نسب کرده است ولی افسر پلیس به خلیفه گری ارامنه اهانت می کند و همراه با دیگر ماموران سرکوبگر این هموطن ارمنی را به باد کتک می گیرند.
مردم حاضر با موبایلهای خود این صحنه را ضبط می کنند، اما ماموران به آنها هم حمله کرده و موبایلهای آنها را توقیف می کنند و در نهایت هموطن ارمنی را با خودرو به کلانتری برده و در آنجا نیز با تندی و خشونت با او برخورد می‌کنند.
فرمانده نیروی انتظامی رژیم ادعا می کند, دستور برکناری و دستگیری ماموران خاطی را صادر کرده است.

بی بی سی - گلشیفته فراهانی، بازیگر ایرانی، که در جشنواره کن امسال حضور داشت، در جلسه ویژه ای با عنوان "زنان در حرکت" که به همت موسسه کرینگ و مجله هالیوود ریپورتر برگزار شد، درباره حضور خود در سینمای ایران، مهاجرت و کار در سینمای فرانسه و هالیوود سخنرانی کرد.

آخرین فیلم خانم فراهانی "دو دوست" نام دارد که به کارگردانی لویی گارل در بخش هفته منتقداندر جشنواره کن نمایش داده شد. در این فیلم فراهانی نقش دختری به نام مونا را بازی می کند که در زندان است و روزها با گرفتن مرخصی به شهر می آید.
گلشیفته فراهانی در این جلسه ابتدا از تولد و کودکی اش گفت. "تولد در این کشور همه چیز را شکل داد، این که من چه هستم و که هستم از همان جا شکل گرفته. من در یک خانواده هنری به دنیا آمدم. پدرم بازیگر و کارگردان تئاتر است، مادرم نقاش است، خواهرم بازیگر است و برادرم موسیقی کار می کند و نقاشی هم می کند. من موسیقی می خواندم و اصلاً سینما را دوست نداشتم. وقتی که بچه بودم با پدرم به سر صحنه فیلم ها می رفتم و اصلاً خوشم نمی آمد و فکر می کردم اینها چه می کنند؟ وقتی چهارده سالم شد، یک جوری به سمت سینما هل داده شدم. همه زندگی من همین طور بوده. داریوش مهرجویی از من خواست که در فیلمش بازی کنم و از آن پس به سمت سینما هل داده شدم."
خانم فراهانی سال های زیادی در ایران به بازیگری مشغول بود، اما بازی در فیلم هالیوودی "یک مشت دروغ" در کنار لئوناردو دی کاپریو سرنوشت او را تغییر داد: "من داشتم در سینمای ایران کار می کردم که ناگهان به طور تصادفی ریدلی اسکات با بازیگران خاورمیانه تماس گرفت و سرانجام من انتخاب شدم در حالی که آنها به طور قانونی نمی توانستند با یک بازیگر ایرانی قرارداد ببندند چون ایران در تحریم بود. در نهایت یک استثنا قائل شدند و من در آن فیلم بازی کردم. قبل از این که نمایش فیلم آغاز شود، دولت ایران واکنش نشان داد. وقتی برگشتم به ایران گذرنامه ام را گرفتند و دوران سختی را گذراندم. باید به تمام سوال ها در این باره که چرا انتخاب شدم و با چه کسانی کار کردم و کدام "جاسوس" پشت پرده بود، جواب می دادم."

گلشیفته فراهانی می گوید که تصور نمی کرد مجبور شود از ایران خارج شود، اما با ادامه مشکلات، ممنوعیت خروج از کشور و از دست دادن بازی در یک فیلم هالیوودی دیگر و ادامه بازجویی ها مجبور شد از ایران خارج شود: "با داستان های زیادی بالاخره موفق شدم در سال ۲۰۰۸ با گذرنامه از ایران بیایم بیرون. وقتی که می آیی بیرون، یک افتادن بزرگ آغاز می شود و من فکر می کردم سینما برای من تمام می شود. من حتی زبان فرانسه بلد نبودم، اما بعد همه چیز رفته رفته تغییر کرد و حالا می بینید که اینجا هستم. برای این ماجرا مدیون بازجوها و دولت ایران هستم. متشکرم!"

او در جواب سوالی درباره ارجحیت محتوای سیاسی و اجتماعی فیلم یا ارزش هنری آن گفت: "من فقط دوست دارم فیلم های زیبا بازی کنم. اما برخی فیلم ها در جاهایی مثل افغانستان اتفاق می افتند و داستان زنانی را روایت می کنند که با آنها خیلی بد رفتار شده، و نیاز هست که بازی شوند. من دوست ندارم کاری سیاسی انجام دهم اما هر کاری می کنم خودبخود سیاسی می شود. در این باره حرف می زنند که فلان چیز را پوشید یا برهنه شد و همه چیز سیاسی می شود. راه رفتن آدم هم سیاسی می شود."

خانم فراهانی می گوید به سیاست علاقه ای ندارد: "اما وقتی از خاورمیانه می آیی، همه چیزت سیاسی می شود. کسی نمی گوید که مادام بووآری نماینده فرانسه است، چون ما درباره فرانسه می دانیم. اما در مورد کشور من چون اطلاعات زیادی نیست، همه فکر می کنند هر کاری که می کنی نماینده ایران می شوی. اما اصلا این طور نیست. همه فکر می کنند ما که به دنیا آمدیم روسری سرمان بود، اما این طور نیست. رنگ پوست و موی مشکی و لهجه ات هم به همه این تصورها دامن می زند و در گرفتن نقش اهمیت دارد. اما فکر می کنم این مرز فیلم های سیاسی را رد کرده ام. همان طور که در این فیلم آخرم، "دو دوست"، می بینید هیچ چیز سیاسی ای نیست."

گلشیفته فراهانی اشاره کرد که با وجود بازی در فیلم های مختلف در ایران، هیچ گاه با هیچ فیلمساز زنی در ایران کار نکرده و بازی او در فیلم های کارگردانان زن نظیر مرجان ساتراپی به دوره کاری او در سال های بعد از ایران برمی گردد.

او تنها بازیگر شناخته شده سینمای پس از انقلاب است که در جلوی دوربین نیمه برهنه و برهنه شد. اولین بار ویدئویی که مراسم سزار در فرانسه از چهره های با استعداد ساخته بود، او را نیمه برهنه به نمایش گذاشت. این ماجرا جنجال زیادی به پا کرد و موافقان و مخالفان خاص خود را داشت.

مجری جلسه درباره عکس های برهنه فراهانی از او پرسید و او جواب داد: "داستان طولانی ای است... اگر صادق باشم باید بگویم که در آن ویدئوی جایزه سزار چیزی که به من گفتند این است که نما از بالای سینه ام است، اما بعد دیدم که از زیر سینه گرفته اند. این چیزی است که واقعا اتفاق افتاد. همه این اتفاقات بعدا افتاد و من شدم سمبل ژاندارک برای آزادی، چون فقط نمی دانستم. اما زندگی من همیشه این طور بوده؛ پریدن از روی صخره ای که نمی دانی کجا فرود خواهی آمد. خیلی وقت ها حتی نمی دانم که از صخره پریده ام."

فراهانی می گوید: "من در آن زمان دوره خیلی بدی داشتم و شاید یک روز درباره آن چیزی بنویسم. من زخمی بودم. وقتی از ایران بیرونم کردند، من زخمی شدم، چون کار و خانواده ام را از دست دادم. بعد ماجراهای آن ویدئو پیش آمد و من دوباره زخمی شدم. سه ماه بعد پروژه عکاسی پیش آمد و من که زخمی بودم می خواستم بگویم این بدن من است، مشکل شما چیست؟ به من نگاه کنید! چیزی آنجا نیست. چرا از زن ها می ترسید؟ فکر می کنم دلیلش ضعف مردهاست که زن ها را زیر فشار می گذارند. این عکس ها همان زمان چاپ نشدند؛ دو سال بعد به چاپ رسیدند. دیگر آن قضیه برای من تمام شده بود و خشمم تمام شده بود و اگر آن موقع می خواست اتفاق بیفتد می گفتم نه. دیگر لزومی نداشت که خودم را باز آماج دشنام قرار دهم. وقتی که چنین اتفاقی می افتد، من واقعا مریض می شوم و باید روی تختخواب بخوابم. به هر حال نشان دادن بدنم مانیفیستی برای یک حرکت نیست. در این فیلم آخرم، مونا حمام می کند و طبیعتاً کسی با تی شرت حمام نمی کند. اگر کسی از این بدش می آید، مشکل خودش است و نه من. من شغلم را به عنوان بازیگر انجام می دهم. شما بیرونم کردید، حالا چه می خواهید؟"

فراهانی در جواب سوالی در این باره که می تواند به ایران برگردد یا نه، گفت: "فکر می کنم همه می توانند به ایران برگردند حتی همسر شاه، اما این که بعد چه اتفاقی می افتد کسی نمی داند! برای این که روزی من بتوانم به ایران برگردم نیاز به یک اصلاح خیلی بزرگ هست."
ویدیو با کیفیت بهتر در لینک زیر




Wednesday, May 27, 2015

دیروز بیست و دو نفر را اعدام کردند، اعدامی ها کسانی بودند که روزهای قبل در زندان تجمع کرده بودند و از رهبر انقلاب خامنه ای تقاضای عفو کرده بودند. تصاویر این تجمع بیرون آمد ولی آنها بجای عفو روز های بعد اعدام شدند. در این مورد قضاوت را به عهده ی شما می گذاریم. اما اگر جواب شما به سوالهای زیر آری است دعوت می کنیم ویدیوی زیر را با دقت ببینید تا درستی دیدگاه خود را محک بزنید.
آیا شما طرفدار مجازات اعدام هستید؟
آیا تا حدودی با مجازات مرگ موافقید؟
آیا فکر می کنید مجازات اعدام، جرم وجنایت را کاهش می دهد؟
آیا فکر می کنید گاهی مجازات اعدام در ایران لازم و ضروری است؟
آیا فکر می کنید اعدام قاتلین( قصاص) حق خانواده های جانباختگان است؟
آیا فکر می کنید اعدام در ملاعام درس عبرتی است برای دیگران؟
آیا فکر می کنید مجازات مرگ برای قاچاقچیان باعث کاهش قاچاق مواد مخدر می شود؟
آیا فکر می کنید کمپین های نه به اعدام فعالیت‌هایی ناسنجیده است؟



باورش سخت است که در قرن بیست و یکم می آیند در مغازهای پیروان یک دین و مغازهای آنها را به خاطر اعتقاداتشان پلمب می کنند. حرف از داعش یا یک حکومت به رسمیت شناخته شده نیست بحث بر سر جمهوری اسلامی است که همه ی کشورهای دنیا موجودیتش را به رسمیت می شناسند، اعلامیه جهانی حقوق بشر را پذیرفته اند و ....
تعداد واحد های صنفی پلمپ شده متعلق به شهروندان بهایی، در شهر ساری، به عدد یازده رسید.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، واحدهای صنفی که روز یکشنبه سوم خرداد ماه، به دلیل بسته بودن در روزی به جز تعطیلات رسمی کشور، توسط اداره اماکن نیروی انتظامی شهر ساری پلمپ شده است، به شرح زیر است:
۱. وهاب دارابی؛ پوشاک

۲. ترانه زاهدی؛ پوشاک
۳. سعید گلی؛ پوشاک
۴. آرامش ظهوری؛ پوشاک
۵. فرشاد کمالی؛ سیم پیحی
۶. مهران کمالی؛ سیم پیحی
۷. ضیاء الله خوشبین؛ فروشگاه رنگ
۸. احسان الله سنایی؛ پخش لوازم بهداشتی
۹. احسان ایزدی؛ پخش لوازم بهداشتی
۱۰. کمال اکبری؛ خراطی
۱۱. پدرام قنبری؛ ظروف یکبار مصرف
یکى از شهروندان بهایى، پیشتر، درباره دلایل این اتفاقات به هرانا گفته است: “در آیین بهایى ۹ روز تعطیل مذهبى وجود دارد که بعضا مصادف با تعطیلات رسمى در تقویم ایران نیست ولى طبق دین بهاییت، کسب و کار در این روز ها جایز نیست و بهاییان این روزها را تعطیل مى کنند، ولى اداره اماکن مى گوید شما حق تعطیل کردن کار در این روزها را ندارید و بهایى ها هم قبول نمى کنند.”
این در حالی است که بر اساس بند ب آیین نامه ی اجرایی ماده بیست و هشت قانون نظام صنفی، اگر کسبه ای (که شغلی از مشاغل اصلی مانند نانوایی ، داروخانه و یا …داشته باشد) بیش از ۱۵ روز بدون اطلاع ، واحد صنفی خود را ببندد، باید پیگیری شود. در ضمن در تبصره همین ماده تشخیص این امر به اتاق صنفی واگذار گردیده است، در حالی که پلمپ این مغازه ها با مداخله اماکن صورت گرفته است.
به گزارش منابع مطلع محلی، مغازه ی بالغ بر ۱۵ تن ازشهروندان بهایی ساکن ساری در طی دو ماه اخیر پلمپ شده است. این در حالی است که موارد فوق الذکر مشمول قانون پلمپ نمی باشند، از جمله ی این موارد می توان به نداشتن کارت مباشرت، در دست اقدام بودن جواز کسب و … اشاره نمود.
به گزارش مجموعه فعالان حقوق بشر، آیین نامه اجرایی ماده بیست و هشت قانون نظام صنفی، در صورتی تعطیلی غیرمجاز واحدهای صنفی را مشمول پیگیری می داند که اولا بیش از ۱۵ روز باشد و ثانیا بدون اطلاع به مراجع رسمی باشد، در حالی که جمع کل تعطیلات رسمی مذهبی بهاییان از پانزده روز در کل سال کمتر است و شهروندان بهایی بارها موضوع تعطیلات رسمی و مذهبی خود را با مراجع ذیربط در میان گذاشته اند.

غلامعلی صادقی، دادستان مشهد، جرم این سه نفر را "مشارکت در سرقت‌های مسلحانه متعدد، مشارکت در آدم ربایی و نگهداری سلاح و مهمات" عنوان کرده است.
به گفته آقای صادقی، در یکی از سرقت‌های مسلحانه که این افراد مرتکب شده بودند یک نفر به قتل رسید و خانواده مقتول خواهان اعدام قاتلان در ملاء عام بودند.
در جریان محاکمه سه نفری که اعدام شدند آنها به چند مورد سرقت مسلحانه از طلا و جواهرفروشی‌های مشهد اعتراف کرده بودند. آنها در جریان سرقت از بمب‌های دست‌ساز نیز استفاده می‌کردند.
روز گذشته در شبکه‌های اجتماعی فراخوانی منسوب به صنف طلا و جواهر مشهد منتشر شد که برای شرکت در مراسم اعدام دعوت می‌کرد.
ایران یکی از معدود کشورهایی است که به اجرای اعدام در انظار عمومی می‌پردازد که هدف آن عبرت گرفتن دیگران است. اما منتقدان اعدام در ملاء عام می‌گویند این مجازات خشونت را در جامعه گسترش می‌دهد.
شمار بالای احکام اعدام در ایران، که بیشترین تعداد پس از چین است، به طور مستمر انتقاد فعالان حقوق بشری را برانگیخته است.





Tuesday, May 26, 2015

میگویند حمیدرضا خیر آبادی تصویر فردی را دزدیده و در دست می‌گیرد که باوری به اندیشه‌های آن‌ فرد ندارد. محمد نوری زاد نیز تصویر ستار بهشتی‌ را به همراه مادرش مصادره می‌کند در صورتی‌ که کمترین احترامی برای اندیشه ستار قائل نیست. 
ستار بهشتی‌ دروغ نگفت، فریب نداد و مردانه پای حرف خود ایستاد و کشته شد!
همان کارگر شریفی که در آخرین نوشته‌های خود فریاد بر آورد:
" اگر شعار شما این است که ما بازداشت می کنیم، شکنجه می دهیم. شما سکوت کنید! شما اطلاع رسانی نکنید!
شعار ما هم این است. پابه میدان گذاشتیم در این مبارزه یا از قفس تن رهایی می یابیم یا قفس ظلم شما رادرهم می شکنیم.
یا ازحکومت کناره گیری کنید! و یا ظلم نکنید. شما بازداشت نکنید، شکنجه ندهید، سلاخی نکنید تا اطلاع رسانی هم نشود. در غیر این صورت نه تنها اطلاع رسانی می شود بلکه به زودی بساط ظلم شما برسرتان فرو خواهد ریخت.
زنده وپاینده ایرانی و ایران جانم فدای ایران. "
آیا خود ستار بهشتی‌ به جای این سخنان کوبنده و موضع گیری قاطعانه نمی‌توانست پیشنهاد «دست به دست کردن تصویر سید محمد خاتمی» را در وبلاگش ارائه دهد و خطاب به علی‌ خامنه‌ای بنویسد: «اسم محمد خاتمی را بیرون بکشید برای رهبری» ؟
محمد نوریزاد که سالها در کنار حسین شریعتمداری از نظام ولایت فقیه دفاع کرد، در ویدئویی مقابل دوربین گفت: ما دروغ گفتیم، اما آیا هیچوقت در مقابل دوربین قول داده که دیگر هرگز دروغ نگوید؟
عبدالرضا تاجیک روز گذشته ۴ خرداد ۱۳۹۴ در صفحه فیسبوک خود نوشته است: سایتی به‌نام «سحام نیوز»، خبری را در خصوص بستری شدن مادر ستار بهشتی در بیمارستان منتشر کرده است. این سایت در این خبر، از تخریب‌های صورت گرفته درخصوص خانواده ستار بهشتی سخن گفته است. حال باید پرسید چه کسانی خواهان این تخریب‌ها و چه کسانی زمینه‌ساز این تخریب‌ها بوده‌ و هستند؟ بی‌شک قاتلان ستار بهشتی در پی به انحراف کشاندن موضوع قتل ستار بهشتی هستند اما آیا عملکردهای افرادی چون آقایان محمد نوری‌زاد و محمد ملکی و خانم نسرین ستوده که ادعای فعالیت در حوزه حقوق بشر دارند و برخی از آنان به‌عنوان نمادهای آزادی‌خواهی نام می‌برند، زمینه‌ساز این تخریب‌ها نمی‌شوند؟ آیا آنان با رفتارهای نمایشی که از خود بروز می‌دهند، موضوع حقوق بشر را لوث نمی‌کنند؟ آیا می‌توان رفتار آنان را مصداق معرکه‌گیری در حوزه‌های سیاسی و حقوق بشری دانست؟ بگذریم که خبرنویس سایت سحام نیوز، بدیهیات اصول خبرنویسی در حوزه حقوق بشر را حداقل- به‌طور مشخص- در یک بند رعایت نکرده و خود در این خبر به گسترش شایعه دامن زده است. امری که گویا خود به آن معترض است. پس آیا بهتر نیست به‌جای آنکه همواره انگشت اتهام به‌سوی نظام، نشانه رود، گاهی به نقد عملکرد این افراد و مبلغانشان نیز پرداخته شود؟

منبع : سپیده دم


تصوير شماره ١- سايت جماران" متعلق به حسن خمینی، تصاویری از پروژه توسعه‌ و بازسازی پر زرق و برق "گور" خمینی را منتشر کرده است.
تصوير شماره ٢ - سيد محمد خاتمى همان فردى كه پس از انتخابات سال ١٣٩٢ با وقاحت آخوندى گفته بود سطح مطالبات (مردم) ميبايست كاهش پيدا كند!
تصوير شماره ٣ - وضعيت آب رسانى در شهر خمين
به نظر شما علت انتشار تصاويرى از حيف و ميل ميليارد ها دلار جهت پر زرق و برق نشان دادن گور خمينى به چه علت است؟ آيا قصد دارند به اين شكل ماندگارى حكومت اسلامى را به ذهن مخاطب القا كنند؟
محمد نورى زاد ميگويد بياييد تا ميتوانيم تصاوير خاتمى را دست به دست كنيم ...

سپیده دم


Monday, May 25, 2015




پیامدهای اجباری حجاب اجباری

۹۵ درصد زنان ایران کمبود ویتامین D دارند

پوشش اجباری و حجاب اسلامی در ایران علاوه بر مشکلات روحی و روانی در زنان منجر به بروز مشکلات فیزیکی چون کمبود ویتامین D شده است. بر اساس آمار تکان دهنده‌ای که در یک کنگره بین‌المللی در ایران مطرح شده است، بیش از ۹۵ درصد زنان ایران از کمبود ویتامین D رنج می‌برند.

استفاده از نور خورشید برای تندرستی لازم است

حجاب زنان در ایران که مانعی برای رسیدن نور آفتاب به موی سر و بدن زنان شده است، علاوه بر تیرگی رنگ پوست باعث بروز بیماری‌هایی چون پوکی و نرمی استخوان، ضعف عضلانی، درد بدن، آمادگی ابتلا به MS و بیماری‌های عفونی و هم‌چنین سرطان می‌شود.

در سومین کنگره بین‌المللی «تازه‌های غدد و متابولیسم» که از ۳۰ اردیبهشت تا ۱ خرداد برگزار شد، هم‌چنین عنوان شده است که ۴۶ درصد جامعه ایران دچار کمبود ویتامین D هستند.

پزشکان در این همایش توصیه کرده‌اند که مردم ایران به طور مرتب و ماهیانه باید از قرص ویتامین D استفاده کنند.

اشرف امین‌الرعایا دبیر این کنگره بین‌المللی که با حضور جمع کثیری از کارشناسان و پژوهشگران علمی داخلی و خارجی برگزار شد، به افزایش شیوع کمبود ویتامین D در کشور اشاره و اظهار کرد: بسیاری از جوامع با کمبود ویتامین D مواجه هستند اما این کمبود در ایران و برخی کشورهای عربی به دلیل پوشش و حفاظت در برابر نور آفتاب بیشتر دیده می‌شود و دراین میان ۹۵ درصد زنان در کشورمان دچار کمبود این ویتامین هستند.

وی ادامه داد: کمبود ویتامین D منجر به اختلالاتی چون پوکی و نرمی استخوان، ضعف عضلانی، درد بدن، آمادگی ابتلا به 


MS و بیماری‌های عفونی و سرطان می‌شود.


sepehr AZADI





چهار سال زندان
دکتر مسعود پدرام، پژوهشگر علوم سیاسی و از اعضای شورای فعالان ملی مذهبی بعداز ظهر امروز شنبه دوم خرداد، با پایان دوره محکومیت چهار ساله اش از بند ۳۵۰ زندان اوین آزاد شد.
مسعود پدرام، بیست و یکم آبان ۱۳۹۰ جهت اجرای حکم سه سال حبس مربوط به بازداشت گسترده فعالان ملی مذهبی در سال ۷۹ توسط نیروی اطلاعات سپاه بازداشت و به زندان اوین منتقل شد، حکمی که بر اساس قانون، با توجه به مرور زمان، قابل اجرا نبود.
چندی بعد و با پرونده سازی بازجویان اطلاعات سپاه حکم یک سال حبس تعزیری دیگر نیز به اتهام تبلیغ علیه نظام علیه این زندانی سیاسی صادر و اجرا شد.
این فعال ملی مذهبی که حدود شش ماه از دوره محکومیت خود را در سالهای ۷۹ و ۸۰ در بازداشتگاه عشرت آباد سپاه، گذرانده بود و به علاوه برای پنج سال از حقوق اجتماعی محروم شده است، امروز دوم خرداد با پایان یافتن دوره محکومیت چهارساله اش، از بند ۳۵۰ زندان اوین آزاد شد.
sepehr Azadi







داعش را فراموش کنید
تپه تاریخی 8000 ساله با 20 میلیون تومان رشوه صاف شد
.
به گزارش ایرنا، یکی از مقامات مسئول در دزفول از رشوه گیری دو کارمند میراث فرهنگی این شهر برای موافقت با تخریب یکی از کهن ترین تپه های باستانی ایران که نخستین نشانه های خط و کتابت ایرانیان کهن در آن پیدا شده است، خبر داد.
این مقام مسئول که خواست نامش در خبر ذکر نشود به خبرنگار ایرنا اظهار کرد: دو کارمند بسیجی میراث فرهنگی در دو بخش مختلف در خصوص تخریب و تسطیح یکی از تپه های مجاور محوطه تاریخی چغامیش تخلف کرده و با دریافت 200 میلیون ریال رشوه به کشاورزان این منطقه چراغ سبز نشان دادند.
چغامیش را باید نخستین منطقه در ایران دانست که خط و کتاب در آنجا پیدا شده که قدمت آن به هشت هزار سال پیش می رسد.
سایت باستانی چغامیش واقع در دشت خوزستان و در کنار رودخانه دز در دوران خود دارای خانه های خشتی بوده و در این منطقه فعالیت های کشاورزی، بازرگانی و اقتصادی صورت می گرفت.
در این تپه ها آثار یک شهر باستانی ساخته شده از خشت های پخته متعلق به عصر پیدایش خط مشاهده شده است.

sepehr Azadi









«گوهر عشقی » مادر جانباخته «ستار بهشتی » به بیمارستان «فاطمه زهرا» رباط کریم منتقل شد.
«گوهر عشقی »به علت استرس و فشارهای عصبی وارده از بازداشت «نرگس محمدی» و همچنین شرایط روحی بسیار بد نسبت به کشته شدن فرزندش به دست پلیس فتا و فوت همسرش به بیمارستان «فاطمه زهرا» رباط کریم منتقل شده است.

sepehr AZADI




Sample Text

Powered by Blogger.

Video

Popular Posts

Our Facebook Page