Thursday, April 30, 2015

نگاهی به برنامه‌عمل پیشنهادی مازیار کشوری،
سخنگوی سیاست‌های مهاجرتی حزب ترقی‌خواه نروژ

برگردان: عباس شکری



مازیار کشوری که خود نیز همراه با خانواده‌اش در دهه‌ی هزار نهصد و هشتاد میلادی به عنوان پناهجو وارد نروژ شده و تقاضای پناهندگی دادند، اکنون خواهان توقف سیاست پناهنده پذیری اروپا و به ویژه نروژ می‌باشد. او معتقد است به جای پذیرش پناهجویان غیراروپایی بهتر است که اردوگاه‌های پناهندگی در مناطقی که مرکز درگیری و جنگ هستند برپا شوند.

بدیهی است اگر تصمیم‌گیری در رابطه با پذیرش پناهندگی در اختیار مازیار کشوری شهروند نروژی ایرانی تبار بود، دیگر امکان پناهندگی در نروژ مگر با تأیید کمیساریای پناهندگی سازمان ملل، امکان نداشت.
مازیار کشوری که همراه با خانواده خود در زمان کودکی به نروژ پناهنده شده و از دوران نوجوانی وارد حزب راستگرای «ترقی‌خواه» شده است، اکنون از سوی همین حزب نماینده مجلس است و سخنگوی کمیته‌ی سیاست‌های مهاجرتی این حزب. حزب ترقی‌خواه از همان سال‌های ابتدایی که اندک هوادارانی بیش نداشت، مخالف سیاست پناهنده‌پذیری و حتا مهاجرت آفریقایی‌ها، آسیایی‌ها و آمریکای لاتینی‌ها به نروژ بوده است. از نظر این حزب و مازیار کشوری، دولت باید در مورد مهاجرت و پذیرش پناهنده سیاست انتخاب بهترین‌ها را پیش بگیرد. در این معنا، سیاه و سفید بکند، تحصیل کرده و بیسواد را از هم جدا کند، آمریکایی و آفریقایی را بر اساس رنگ، نژاد، پوست و … (اگرچه در اساسنامه این حزب چنین چیزی نیامده، اما گفتار و کردارشان شاهد این ادعای من است) را دو دسته غیرقابل مقایسه بدانند.
به باور مازیار کشوری، شهروند نروژیِ ایرانی تبار، سیاست امروز پناهندگی جهان که مبتنی است بر مصوبه کنوانسیون پناهندگی سازمان ملل در سال 1951، امروز دیگر ناکارآمد است و به ناگزیر باید تغییر کند.
ایشان پیشنهاد می‌کند بهترین راه حل مشکل امروز جهان این است که از پذیرش پناهجو خودداری شود. در گفتگو با روزنامه‌ی آفتن پستن نروژ می‌گوید: باید اردوگاه‌های بزرگ پناهندگی در گوشه و کنار جهان و هر جا که مرکز درگیری و مناقشه است دایر شود تا با حضور کارشناسان خبره بتوان کسانی که به طور واقعی تحت پیگرد هستند و زندگی‌شان در خطر را شناسایی تا از آنها حمایت شود.
مازیار کشوری برای سیاست پناهندگی مدل جدیدی را پیشنهاد می‌کند که مهمترین نکات آن این است که:
با دایر کردن مراکز پناهندگی در گوشه‌گوشه‌ی جهان، به همه‌ی کسانی که آهنگ پناهندگی دارند، اعلام شده که اگر بدون تأیید کمیساریای پناهندگی سازمان ملل به اروپا و نروژ وارد شوند، تقاضای انها پذیرفته نمی‌شود.
کسانی که مایل هستند شرایط پناهندگی را کسب کنند، باید به این اردوگاه‌ها یا یکی از مراکز سازمان ملل مراجعه کنند.
نروژ و سایر کشورهای اروپایی بر اساس برنامه‌ریزی‌های لازم شمار ظرفیت پناهندگی خود را ارزیابی و به سازمان ملل یا کمپ‌های دایر شده اعلام می‌کنند.
تمام ابزار؛ وقت، نیروی انسانی، منابع مالی، دایر کردن کمپ و نگهداری از پناهجویان، صرفه‌جویی می‌شود که می‌توان از آن در اردوگاه‌های دایر شده در نزدیک مرکز درگیری استفاده کرد.
ایشان پنهان نمی‌کنند که باور دارند؛ تعداد پناهندگانی که امروز کشور نروژ از طریق سهمیه سازمان ملل (یعنی همان‌هایی که سازمان ملل تأیید کرده که نیاز به پشتیبانی انسانی و سیاسی دارند) می‌پذیرد زیاد است و باید از آن کاسته شود. به نظرم به هیچ وجه منطقی نیست که هم‌چنان مانند سال‌های پیش و بر اساس سهمیه، شماری را به عنوان پناهنده بپذیریم. سال پیش 614000 پناهجو وارد اروپا شده‌اند. بدیهی است که ظرفیت پناهندگی با توجه به نیازها قابل تغییر است. شاید امکان پذیرش 3200 پناهنده در یک سال وجود داشته باشد و سال دیگر تنها 1200.
اکنون بحث در مورد چگونگی پذیرش پناهنده موضوعی است که اروپایی‌ها به ناگزیر باید در دستور کار خود قرار دهند و گریزی هم از آن نیست. چرایی این ناگزیری هم ایشان شرایط امروز پناهجویان در دریای مدیترانه و بحران اقتصادی کشورهای اروپای جنوبی، توضیح می‌دهند. او در ادامه می‌گوید: «فکر می‌کنم که ما (نروژ البته) باید هشدار روشن و آشکاری برای جهانیان بفرستیم که سنت کنونی پذیرش پناهندگی را پایان داده‌ایم. همه چیز را یک کشور به تنهایی نمی‌تواند انجام دهد. به باورم بحث پذیرش پناهندگی از جمله موضوع‌هایی است که لازم است مطرح شود.
با مدلی که ارائه کردید، تکلیف پناهجویان سرگردان در دریای مدیترانه چیست؟
حمایت و کمک‌های اضطراری را باید ارائه کرد. نمی‌شود نشست و شاهد بود که کسانی در دریا عرق می‌شوند. اما پس از عملیات نجات، به جای این‌که آنها را به کشورهای اروپایی منتقل کرد، باید به همان شهر بندری که از آنجا سوار بر قایق شکسته‌ها شده‌اند برگردانده شوند. در آنجا آنها می‌بایست به مراکز پناهندگی که دار شده‌اند مراجعه کنند.
اگر در دهه‌ی هشتاد که خانواده‌ی شما از نروژ تقاضای پناهندگی دادند، این امکان نبود، چه می‌شد؟
خوب، خانواده من هم می‌بایست به یکی از همان مراکز دایر شده نزدیک ایران مراجعه و درخواست پناهندگی می‌کردند. یا کسی واقعن تحت پیگرد و تعقیب است یا نه. این موقعیت هم با آنچه که من بر زبان می‌آورم تغییر نمی‌کند.
هرآنچه اکنون به عنوان مدل پناهنده‌پذیری مطرح می‌کنید، آیا در تناقض کامل با همان سیستمی که شرایط پناهندگی خانواده شما را فراهم کرد و اکنون خواهان لغو آن هستید، نیست؟
نه. من به هیچ وجه این گونه نگاه نمی‌کنم. آنهایی که نیاز به پشتیبانی و حمایت سیاسی دارند، هنوز هم از این حق برخوردارند. برخلاف بسیاری که به عنوان پناهنده به این کشور آمدند و بعد به ایران برگشتند، من هنوز برای تعطیلات به کشورم سفر نکرده‌ام. برای ما امکان بازگشت وجود نداشته است. علاوه بر این، برایم جالب است که پیشینه و تبار من دست‌مایه کاری شده باشد که بتواند راه حلی باشد برای چالش‌های بزرگی که اکنون اروپا و نروژ با آن روبرو هستند.
تو خود بخوان خدیث مفصل از این مجمل.
منبع: روزنامه آفتن پستن aftenposten نروژ 28 آوریل 2015
http://www.aftenposten.no/





رییس جمهوری در بازدید از مجموعه جهانی تخت جمشید:
دولت برای صیانت و حفظ آثار باستانی، همه اقدامات لازم را انجام می‌دهد/ پیام تخت جمشید، "ما می‌توانیم "است/ باید از تمدن ایرانی و اسلامی خود دفاع کنیم/ صنعت گردشگری استان فارس را تقویت خواهیم کرد
رییس جمهوری با اشاره به اینکه پیام تخت جمشید، "ما می توانیم " است، گفت: ملت بزرگ ایران می تواند هر کار بزرگی را انجام دهد. پیام این آثار، پیام اعتماد به ملت ایران و پیام باور ملت ایران است زیرا ملتی که چند هزار سال پیش دارای فناوری سطح بالا بوده، امروز نیز می‌تواند به راحتی از همه مشکلات عبور کند.

منبع :سپهر آزادی 

******

آقای رئیس جمهور در طول این سالها  از این حرف ها زیاد زده شده عمل کجا است؟..........
مگررسیدگی به امور  روسیه ،سوریه ،فلسطین ،عراق و  یمن و .......... وقت ، پول و انرژیی برای رسیدگی به امور ملت و کشور ایران  
می گذارد ؟

این حرفا ، حرفای صد من یه غازه 










جواد ظریف، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی در گفتگویی با چارلی رُز، روزنامه‌نگار و مجری مشهور امریکایی می‌گوید که «ما در ایران کسی را به خاطر عقیده و نظرش زندانی نمی‌کنیم».
ظریف در ادامه گفت: بعضیها کارهای خلاف میکنند و خودشان را فعال سیاسی معرفی میکنن.؟
راست می گه زندانی سیاسی نداریم. سیاسی یعنی بر انداز که ما همه را اعدام میکنیم دیگر سیاسی باقی نمیماند. 
کسانی مثل مجید توکلی هم زندانی نیستند اونا در هتل 5 ستاره اوین مشغول عشق و حالند .
واقعا باید گفت ماشالا رو رو برم که به سنگ پای قزوین گفته زکی!




رژیم اسلامی سالانه ۳۵میلیارد دلار خرج بشار اسد می‌کند!
روزنامه کریستین ساینس مانیتور چاپ آمریکا فاش کرد: استیفان دمیستورا نماینده سازمان ملل در سوریه اخیراً در یک جلسه خصوصی در واشینگتن گفته است رژیم ایران سالانه ۳۵ میلیارد دلار در سوریه هزینه کرده است. این روزنامه همچنین به‌نقل از منابع دیپلوماتیک در بیروت می‌نویسد بر اساس ارزیابی‌ها، رژیم ایران بین یک تا دو میلیارد دلار ماهانه به‌صورت پرداخت نقدی و حمایت نظامی در سوریه هزینه می‌کند.






محمد رضا شاه پهلوی در باره سوقصد دوم به جانش توسط چپ گرایان افراطی در ۲۱ فرودین ۱۳۴۳ در کاخ مرمر می نویسد: مغز متفکر این توطئه شخصی بود بنام پرویز نیکخواه که به ده سال حبس محکوم شد و اندکی بعد، من وی را عفو کردم. پس از رهایی از زندان، نیکخواه جزو طرفداران پابرجای سلطنت شد و به همین علت پس از حوادث اخیر ( زمان انقلاب ) تیرباران گردید. همدستان نیکخواه در این توطئه غالبا مهندسان فارغ التحصیل از دانشگاه منچستر بودند که آنها را نیز عفو کردم.
پاسخ به تاریخ
(( پرویز نیکخواه سرپرست گروه تحقیق رادیو و تلویزیون ملی ایران بود، وی در ۲۲ اسفند ۵۷ بعد از اعلام جرم مسعود بهنود علیه وی به جرم مفسد فی الارض در زندان قصر تیرباران شد.))


‏‎Sepidedam



Wednesday, April 29, 2015


اکبری، کارگری خوش نام بود که حدود 23 سال در شرکت داروسازی دارو پخش سابقه کار داشت.
آن‌طور که برخی شاهدان عینی گزارش داده‌اند، علی اکبری، سال‌ها عمر خود را در شرکت داروپخش گذرانده بود و حالا نزدیک به روز جهانی کارگر (11 اریبهشت/اول ماه می)، اسم‌اش به عنوان مرحوم یاد می‌شود.
او که بر اثر مشکلات اقتصادی، برای تامین داروی کودکش درخواست وام کرده‌بود، بارها با رد درخواست روبرو شد و سرانجام تصمیم به خودکشی گرفت. اما مسئله‌ای که بسیاری بر آن تاکید می‌کنند، نوع برخورد با این کارگر بود. به گفته برخی شاهدان اکبری بعد از ارائه درخواست برای ملاقات با مدیر عامل، تهدید به خودکشی کرد ولی مسئول مربوطه چنین حرفی را نادیده گرفت.
آن‌طور که یکی از شاهدان عینی این ماجرا عنوان کرده، اکبری، برای گرفتن وام تقاضا کرده‌بود که با مدیر عامل این شرکت ملاقات کند. مدیر عامل با رد این تقاضا و در پاسخ به حرف‌های نامبرده که می‌گفت «اگر با تقاضای وام من موافقت نکنید خودم را می‌کشم»، به او پاسخ داد که برو و خودت را بکش.
آن‌طور که خبرها نشان می‌دهد، اکبری کارگری باسابقه در شرکت داروپخش بود که 23 سال در این شرکت خدمت کرده بود. این اتفاق تلخ درست در آستانه روز کارگر به وقوع پیوست.
از یک سال گذشته تاکنون، کارگران دیگری هم به دلیل مشکلاتی اقدام به خودکشی کرده‌اند. از کارگری که خود را زیر ریل قطار مترو انداخت تا اقدام به خودکشی کارگران بیکار شده معدن طلای آق دره، و مواردی از خودسوزی، همگی استیصال کارگرانی را نشان می‌دهد. آن‌طور که آمارهای رسمی نشان می‌دهد، در 9 ماه ابتدایی سال قبل نیز، سه هزار نفر اقدام به خودکشی کرده‌اند که برخی کارشناسان، علت آمار بالای خودکشی را مسائل مختلف از جمله مشکلات اقتصادی- اجتماعی می‌دانند.

منبع: اقتصادنیوز
http://bit.ly/1HQPwcr



تصویر ارشیوی است..



ورودی و خروجی صندوق صدقات
کاری از بهنام محمدی
...............
وزیر کشور: کمیته امداد با پول‌های کثیف ۲۷ هزار خودرو لوکس وارد ایران کرده است

اقدامی اثرگذار و ستودنی:
تجمع کارگران و معلمان در کنار هم در مقابل ساختمان مجلس
اعضای ۷ تشکل مستقل کارگری که همزمان با ده‌ها معلم بازنشسته مقابل مجلس تجمع کرده بودند، در اعتراض به وضعیت معیشتی خود شعار سر دادند. معترضان حاضر در این تجمع به صورت مشترک خواستار آزادی کارگران و معلمان زندانی شدند.
کارگران و معلمان معترض در عین حال به خُلف وعده‌ی نمایندگان مجلس که پیش از سال ۹۴ قول داده بودند پرونده محکومیت دو تن از هماهنگ کنندگان طومار ۴۰ هزار امضایی را پیگیری کنند، اعتراض داشتند.
این طومار در سال ۹۱، پس از تاثیر سیاست‌های نامناسب اقتصادی حکومت و دولت احمدی‌نژاد و شروع تحریم‌های شدید بین المللی بر زندگی مردم , توسط گروهی از کارگران تنظیم و امضاء گردیده بود و در آن خواستار افزایش دستمزد‌ها به نسبت افزایش گرانی‌ها شده بودند.
در این تجمع شعارهایی برای افزایش مزد، و همچنین شعارهایی برای آزادی کارگران و معلمان زندانی سر داده شد.
به گزارش سایت اتحادیه آزاد کارگران ایران، در این تجمع سه بنر بزرگ با شعارها و مطالبات زیر در دست تجمع کنندگان بود:
۱ - گرامی باد اول ماه مه (۱۱ اردیبهشت) روز جهانی کارگر، مزد خفت بار ۷۱۲ هزار تومانی را تحمل نمی کنیم، حداقل هزینه زندگی ۳ میلیون و پانصد هزار و مزد کارگر ۷۱۲ هزار تومان ، مجازات شلاق بر علیه کارگران بازگشت به عهد بربریت است.
۲- حکم زندان جعفر عظیم زاده و جمیل محمدی از هماهنگ کنندگان طومار چهل هزار نفری اعتراض به حداقل مزد را لغو کنید.
۳- ۱% تامین تامین ۹۹% گرسنه گرسنه
در پلاکادهای این تجمع نیز شعارها و مطالبات زیر نوشته شده بود: معیشت،منزلت، حق مسلم ماست، حکم جعفر عظیم زاده و جمیل محمدی ملغی باید گردد، کارگر کارگر اتحاد اتحاد، کارگر معلم اتحاد اتحاد، گرامی باد اول ماه مه روز جهانی کارگر، نه به فلاکت نه به تورم، آیا اعتراض به سطح معیشت جوابش زندان و شلاق است؟
منبع: http://bit.ly/1ImrQxg
سایت حقوق کارگر و معلم
.....................
کارگاه آموزشی شهروندیار




تصاویر آغاز درمان «نرگس
هیچ ننگی بدتر ازاین نمی تواندبرپیشانی رهبر رژیم وارونه ی ولایت فقیه حک شود چون در شرایطی که اسحاق جهانگیری معاون اول رئیس جمهور اعلام کرده است 700 میلیارددلار از کشور رفت تا به اشتغال جوانان چینی کمک کند .
از سوی دیگر صدها میلیارددلار صرف هزینه ی هسته ای شده است وکمک های هنگفت میلیاردی مالی- تسلیحاتی – صلواتی به سوریه وحماس وحزب الشیطان لبنان وحماس شده است . اما بدلیل عدم سیستم بهداشت و درمان برای محرومان و تهی دستان ازجمله نرگس 6 ساله دختر کارگر زحمتکش بجنوردی که از نوعی بیماری دردناک پوستی رنج می برد.
اکنون گزارش شده با کمک مردم خیر داخل و خارج کشور مراحل درمان خود را در تهران آغاز کرد ، نرگس رسولی 6 ساله از 6 ماه پیش دچار بیماری پوستی شدیدی شده است که بدنش در حال خارش و پوست بدنش مدام در حال ریختن است. با انتشار عکس های این دختر بیمار در رسانه ها خیرین داخل و خارج از کشور اعلام آمادگی کردند که به این دختر و خانواده اش کمک کنند.
یعنی درمانش نه از سوی حکومت که از طریق کمک های مردمی امکان پذیرشده است.













محمد رضا پهلوی در یکی‌ از مصاحبه هایی که در مستند "انقلاب ۵۷" نشان داده شد ميگويد: "ما حداقل در انتخاباتمان وعده های دروغین نمی دهیم. آنچه که به مردم وعده می دهیم چیزی است که توانائی انجامش را داریم! آیا آنها میتوانند شما را عوض کنند؟ "






بجای این که من می کوشیدم تا به مردم ایران بگویم که شما می توانید بکمک شخصیت خود،... قدرت خود، و منابع ملی خویش، یک ملت درجه اول در جهان باشید، امروز، به این مردم تلقین می شود که: شما ملتی فقیر و صغیر و مستعضف هستید و حق چنین بلند پروازی هایی را ندارید. برای تحقق این مطلب، تمامی نیروگاهها را بستند، کارخانه ها را از کار انداختند، برنامه های عمرانی را متوقف کردند. زیرا اینها می خواهند ایران کشوری فقیر باشد تا اسانتر بتوان بر آن حکومت کرد. کشوری که، مردم سرزمین اش، در عین ثروتمندی، از گرسنگی بمیرند ....
مدرك انگليسی يا هديه انگليسی؟ لطفا اين ويديو را ببينيد:
http://m.youtube.com/watch?v=A0CQuHvXAFE




Tuesday, April 28, 2015

عیسی کلانتری وزیر اسبق کشاورزی:
در سال‌های گذشته وزارت نیرو جرأت اعتراف به واقعیت را نداشت
بزودی۵۰ میلیون نفر برای زنده ماندن ناچار به مهاجرت از کشور هستند.
عیسی کلانتری، وزیر اسبق کشاورزی گفت که «ایران با بهره‌برداری از ۹۷ درصد آب‌های سطحی خود عملاً تمام رودخانه‌های خود را خشک کرده‌است و دیگر آبی در طبیعت باقی نمانده‌است.»
«این موضوع به معنای آن است که اگر به همین وضع ادامه دهیم حدود ۷۰ درصد ایرانیان یعنی جمعیتی معادل ۵۰ میلیون نفر برای زنده ماندن ناچار به مهاجرت از کشور هستند.»
آقای کلانتری در سخنان خود تأکید کرد: «در سال‌های گذشته وزارت نیرو جرأت اعتراف به واقعیت را نداشت؛ اما حالا بحران خشکسالی به اندازه‌ای رسیده که مسئولان متوجه قهقرای کشور شده‌اند، زیرا درحال حاضر ۷۰درصد جمعیت کشور با سرانه زیر ۹۰۰ مترمکعب آب در سال زندگی می‌کنند و این از نظر استانداردهای جهانی یعنی رخداد فاجعه بزرگ.»
وی با اشاره به آنچه «سدسازی‌های بی حساب و کتاب» در ایران نامید و وضعیت مدیریت آب در ایران گفت: «مشکل ما این است که زمان اجرای پروژه‌ها یا کم‌سواد هستیم یا اتفاقات را پیش‌بینی نمی‌کنیم یا نظر کارشناسی را باور نداریم. مجموع این فرهنگ مدیریتی باعث می‌شود بودجه‌های عمرانی کشور هدر رود.»
آقای کلانتری در ادامه گفت: «زمانی آمدیم گفتیم سیاستگذاری‌ها برای منابع کشور در راستای توسعه پایدار باشد» اما عده‌ای گفتند توسعه پایدار «غرب‌زدگی» است.
«بحرانی‌ترین وضع خشکسالی جهان در ایران»
عیسی کلانتری در ادامه سخنان خود توضیح داد که «تنها دو کشور در جهان وجود دارد که با بهره‌برداری بی‌رویه از منابع آب‌های سطحی در معرض بحران جدی قرار گرفته‌اند و آن دو کشور ایران و مصر است. این در شرایطی است که میزان بهره‌برداری از آب‌های سطحی در مصر به ۴۶درصد و در ایران با اختلاف فاحش به ۹۷درصد رسیده‌است.»
وی با اشاره با وضعیت خشکسالی و تبعات آن برای جمعیت ایران افزود که در این زمینه به رهبر نظام نیز نامه نوشته و آمار و ارقام و گزارش‌های علمی را ارایه داده و به رهبر گفته که اگر می‌خواهیم به جمعیت ۱۵۰ میلیون نفر برسیم قبل از هر چیز باید منابع آبی را نجات دهیم.
علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، بارها بر افزایش جمعیت ایران تاکید کرده و گفته است که این جمعیت باید به ۱۵۰ میلیون نفر برسد.
عیسی کلانتری در بخش دیگری از سخنانش با تأکید بر این‌که «بحران خشکسالی در ایران به وضعیتی رسیده‌است که حیات و تمدن سرزمین در معرض تهدید قرار گرفته‌است» از دولت حسن روحانی خواست تا در طرح‌های آبی خود «نگران واکنش مجلس و بقیه» نباشد.
منبع:http://bit.ly/1OZ4kGq
...............
کارگاه آموزشی شهروندیار



رسول بداقی، عضو هیات مدیره کانون صنفی معلمان ایران؛ یکی از فرهیخته ترین اعضای شورای هماهنگی کانون های صنفی معلمان سراسر کشور است. او در مدت فعالیت خود در هیات مدیره کانون صنفی معلمان همواره پیگیر امور صنفی فرهنگیان کشور بوده است.
بداقی پیشتر در سال 85 در یکی از گسترده ترین اعتراضات معلمان ایران به اجرا نشدن قانون توسط دولت دکتر احمدی نژاد دستگیر و به سه سال حبس تعلیقی محکوم شد. پس از آن و همزمان با وقایع سیاسی کشور در شهریور 88 در اداره آموزش و پرورش اسلامشهر دستگیرشد. نیروهای امنیتی پس از تفتیش منزل بداقی، او را به بند 209 اوین بردند.
در ادامه توسط قاضی صلواتی در شعبه پانزده دادگاه انقلاب به شش سال حبس محکوم شد.
این عضو هیات مدیره کانون صنفی معلمان در مدت پنج سال و هشت ماه که در زندان بوده حتی برای تشییع و تدفین مادر گرامی اش، یک ساعت مرخصی نداشته است.
در آستانه هفته معلم بدنه آموزش و پرورش در التهابات ناشی از اعتراضات معلمان کشور نسبت به وضعیت اسف بار آموزش و پرورش به سر می برد.
از طرفی فرهنگیان ایران بی صبرانه چشم انتظار آزادی معلمان زندانی هستند و مسئولان مربوط به پرونده ی رسول بداقی تاریخ آزادی او را سیزده مرداد 94 اعلام کرده اند، در اقدامی عجیب دادسرای شهید مقدسی اوین عصر روز شنبه پنجم اردیبهشت رسول بداقی را برای بازپرسی احضار کرد.
امروز (ششم اردیبهشت) رسول بداقی برای حضور در دادسرای مقدسی اوین توسط عوامل زندان رجایی شهر انتقال یافته است. و تا کنون هیچ خبری مربوط به بازگشت ایشان به رجایی شهر گزارش نشده است.
امیدواریم مسئولان مربوطه با درک شرایط موجود زمینه آزادی معلمان زندانی را فراهم نماید.
.........





کشف یک گور دسته‌جمعی در تپه تفریحی هزارپیچ گرگان
تصاویر پیوست, تصاویری خشن و دلخراش هستند, پیشاپیش از شما بابت این موضوع پوزش می خواهیم.
این گور در منطقه‌ی تفریحی "هزارپیچ" گرگان کشف شده است, هزار پیچ بر تپه‌ای بزرگ و مشرف بر شهر گرگان واقع شده و از قدیم یکی از مناطق تفریحی مردم بوده است.
ولی الان به گورستان سگ‌ها تبدیل شده. با توجه به تعداد زیاد سگ‌های کشته شده و حمل لاشه آنها به این منطقه, این اقدام بی‌شک توسط نهاد یا سازمانی و به صورت برنامه‌ریزی شده انجام گرفته است.
نکته‌ی قابل توجه این است که وقتی اعتراضات عمومی طرفداران حقوق‌حیوانات در برابر سگ‌کشیِ با اسید را دیدند, اکنون در این مورد می بینیم که دیگر به صورت مخفیانه سگ‌ها (این باوفاترین حیوانات) را می کشند و در گورهای دسته‌جمعی در دل یکی از زیباترین مناطق تفریحی شهر گرگان دفن می کنند.
اما چشم‌های بینا زیادند و همیشه, همه‌چیز را خواهند دید و به اطلاع همه خواهند رساند. قدم اول مبارزه با اینگونه مسائل, آگاهی‌رسانی ست. اما تا کی باید شاهد اینگونه کشتارها بود؟ آیا خشونت‌زدایی را نباید اول از غیرهمنوع شروع کنیم تا بعد با همنوع خود مهربان شویم؟











مهسا وهابی؛ باستان‌شناس جوانی که با کشف اسکلت هفت‌هزار ساله تاریخ تهران 

را تغییر داد


استان وایر: مهسا وهابی دانشجوی جوان کارشناسی ارشد باستان شناسی می گوید روزی در خیابان مولوی قدم می زد که ناگهان به چاهی حفر شده در این منطقه نظرش را جلب کرد و اجازه نداد تا به راحتی از آن عبور کند"، اما همین کنجکاوی و پیگیری او سبب کشف اسکلت زن 7 هزار ساله در خیابان مولوی و تغییر تاریخ تهران شد.
مهسا وهابی در گفت و گو با خبرگزاری برنا درباره تجربه فراموش نشدنی خود می گوید:"برای کاری به خیابان مولوی رفته بودم در حال قدم زدن در پیاده رو خیابان مولوی مأموران شرکت آب و فاضلاب که مشغول حفاری بودند توجه‌ام را جلب کردند، واضح تر بگویم بیشتر آنچه زیر پاهایشان ریخته شده بود نگاهم را میخکوب کرد و دلم را لرزاند، تکه‌های سفال و تراشه‌هایی که زیر پاهایشان خرد می‌شد برایم حکم طلا را داشتند."
این باستان شناس جوان با اشاره به اینکه "نگاه ام خیره مانده بود، خیره به سنگلاخ‌هایی که از دل چاه بیرون می‌آوردند"، می گوید: "یکی از این تراشه سنگ‌ها که با خورده‌های سفال همراه بود شک مرا به یقین تبدیل کرد و بدون معطلی به سراغ چاه و محل حفر رفتم. یقین داشتم این منطقه به حتم یک سایت تاریخی است. همان لحظه با استادانم تماس گرفتم، برایشان از ماجرا گفتم و آنچه مقابل چشمانم می دیدم را برایشان توضیح دادم."
مهسا وهابی می گوید: "شاید باورتان نشود، کاری که برایش به خیابان مولوی رفته بودم از یاد بردم، انگار اصلاً باید آن روز به آن خیابان می رفتم تا در آن لحظات و دقایق با آن صحنه حفاری مواجه شوم تا رازی که 7 هزار سال پنهان مانده بود فاش شود. آن روز تا پایان شب در محل حفر ماندم. در تمام دقایق آن روز سعی می کردم مأموران شرکت آب و فاضلاب و سازمان میراث فرهنگی را مجاب کنم که کار حفر را متوقف کنند و به بررسی منطقه بپردازند."
او می گوید که تردد زیاد عابران و شلوغی منطقه باعث شده بود "مغازه دارها و مردم از اینکه مانع از انجام فعالیت کارگران شده ام بسیار شاکی شوند اما خوشبختانه وقتی برایشان اهمیت موضوع را بیان کردم نه تنها مانع از انجام کاووش‌ها نشدند بلکه تمام تلاش خود را به کار بستند تا مبادا خدشه‌ای به میراث تاریخی کشورمان وارد شود."
بعد از این اتفاقات چند تن از اساتید و کارشناسان باستانشناسی در محل حاضر می شوند و پس از بررسی‌های لازم حرف‌های مهسا را تائید می کنند. او می گوید:"از فردای همان روز کار کاووش در منطقه به شکل حرفه ای آغاز شد، البته به دلیل هزینه‌های بالای توقف پروژه‌های عمرانی، شرکت آب و فاضلاب به کار حفر خود ادامه می‌داد و ما نیز گام به گام با آنها پیش می‌رفتیم تا مبادا به بافت تاریخی زیرزمینی صدمه‌ای وارد شود."
این دانشجوی جوان با اشاره به اینکه "ابتدا تنها خرده تراشه‌های تاریخی در محل حفر پیدا کردیم"، می گوید: "برای متوقف کردن و نظارت بر کار عمرانی که در جریان بود دلیل محکم‌تری نیاز بود و با هر متری که حفر می‌شد اضطراب‌هایم نیز افزایش می‌یافت، خیلی‌ها می گفتند اتفاق خاصی نیست، چیز خاصی کشف نمی‌شود ولی حسم به من می گفت مأیوس نشو."
مهسا وهابی می گوید "خوشبختانه با یاری گروهی که در محل حضور داشتند، بعد از 4 متر حفر کردن زمین به اسکلتی رسیدیم که گمانه‌ها برای قدمت آن به 7 هزار سال می‌رسید" اما "برای رسیدن به نتیجه قطعی مبنی بر اینکه بقایای این اسکلت مربوط به چه دوره‌ای است نیاز به آزمایش و انجام کار پژوهشی دقیق، از جمله اسکن نوری داشتیم."
این باستان شناس جوان با اشاره به اینکه "آنچه تصور ما را برای تخمین زدن قدمت اسکلت قوت بخشید، سفالی بود که همراه آن کشف کردیم و به طور دقیق توانستیم به قدمت 7 هزار ساله اش پی‌ببریم"، می گوید که "این اسکلت اکنون در آزمایشگاه باستان‌شناسی در حال بررسی است و درصد میزان خطا در تخمین قدمت آن شاید به 100 یا 200 سال هم نرسد"
به گفته مهسا وهابی "به طور قطع می‌توان گفت که این اسکلت مربوط به 7 هزار سال گذشته است، همانگونه که نتایج آزمایش‌ها نیز تا به امروز این مسأله را تأیید می‌کند."
وی درباره اقداماتی که با کشف این اسکلت در سازمان میراث فرهنگی انجام شده نیز می گوید: چندی پیش "نیز اسکلت تاریخی دیگری کشف شد که خوشبختانه این کشف دوم باعث شد مسئولان مربوطه با بازدید از سایت تصمیمات خوبی نیز در این زمینه بگیرند" و از جمله "سازمان میراث فرهنگی با یاری شهرداری در تلاش است تا قانونی را تصویب کنند مبنی بر اینکه در هر عملیات حفاری که در سطح شهر انجام می‌شود حداقل یک کارشناس باستان شناسی حضور داشته باشد تا در صورت رؤیت علائمی از آثار تاریخی کار متوقف یا به درستی هدایت شود."
این باستان شناس جوان با اشاره به اینکه این اسکلت یکی از قدیمی ترین آثار تاریخی کشف شده در تهران است، می گوید: "تا پیش از این تنها گورستان باستانی در تپه‌های قیطریه کشف شده بود که قدمت آن به بیش از 3 هزار سال می رسید اما با پیدا شدن این دو اسکلت باید دوباره به بررسی معادلات تاریخی گذشته پرداخت."






تقسیم کار در حکومت اسلامی 











Monday, April 27, 2015

مدیرکل دفتر موسیقی وزارت ارشاد دولت "اعتدال و امید": زنگ زدم به خواننده گفتم خفه می‌شی یا بیام خفت کنم؟
به گزارش وب‌سایت محلی “بوشهر ۲۴” پیروز ارجمند مدیرکل “دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی” درباره‌ی کنسرت‌های موسیقی نیز با تاکید بر ضرورت رعایت قوانین “شرعی” و “عرفی” گفت: «هنرمندی در همین شهر و شهر‌های دیگر رفتارهای خلاف قانون یا خلاف عرف کرد؛ بنده به آن فرد زنگ زدم و گفتم که “در سانس دوم خفه می‌شی یا بیام خفت کنم؟” چرا؟ چون به مردم آن شهر توهین کرد.»
وی با اشاره به “آیین‌نامه” و “ضوابط” مصوب “شورای عالی انقلاب فرهنگی” درباره آثار هنری نیز گفت: «مثلا اگر ما در شعر مجوز می دهیم، عشق مثلثی نباید باشد… یا مثلا ما سبک‌هایی داریم که به اصطلاح به آن می‌گویند، شیطان‌پرستی. این‌ها نشانه‌های صوتی و تصویری دارند که امکان دارد در شعر یا طرح آلبوم یا حتی در کلیپ‌ها باشد که این‌ها همه در شورا بررسی می‌شود.»
گفتنی است از زمان روی کار آمدن دولت حسن روحانی در بیست ماه گذشته، بیش از ۲۰ کنسرت و اجرای موسیقی با وجود اخذ مجوزهای لازم به دلایلی چون وجود خوانندگان و نوازندگان زن لغو شده که این تعداد بیشتر از کل اجراهای موسیقی لغوشده در دوران هشت‌ساله‌ی دولت محمود احمدی‌نژاد است.
در همین ارتباط، علی جنتی، وزیر “فرهنگ و ارشاد اسلامی” در خردادماه سال گذشته گفته بود که وزارتخانه تحت مدیریتش حتی به برخی کنسرت‌هایی که «هیچ مشکلی از نظر دینی و ارزش ملی کشور ندارند» نیز اجازه برگزاری نمی‌دهد.

منبع : تقاطع 


Sunday, April 26, 2015




علی خامنه ای از جولان خودرو های لوکس در خیابانها
 انتقاد کرده است ،ولی سوال اینجاست ،رانندگانی که با 
این خودرو ها جولان میدهند چه کسانی هستند؟

علی خامنه ای رهبر حکومت فعلی حاکم بر ایران  جولان دادن برخی جوانهای سرمستِ غرورِ ثروت با خودروهای گران قیمت در خیابانها را یکی دیگر از مظاهر ایجاد ناامنی روانی در جامعه برشمردند و تأکید کردند: نیروی انتظامی باید برای ابعاد مختلف ناامنی برنامه داشته باشد و با آنها مقابله کند.
علی خامنه ای رهبر حکومت  فعلی حاکم بر ایران صبح امروز (یکشنبه) ۲۶ آوریل ۲۰۱۵ در دیدار شرکت کنندگان در همایش فرماندهان و مدیران و روسای عقیدتی و سیاسی نیروی انتظامی، این نیرو را «مظهر حاکمیت و امنیت» جمهوری اسلامی خواندو با تأکید بر اینکه ایجاد امنیت فردی، اجتماعی، اخلاقی، و روحی و روانی در جامعه از مهمترین مسئولیت های نیروی انتظامی است، گفت: لازمه برقراری امنیت، «اقتدار پلیس» است اما این اقتدار باید همراه با عدالت، مروت و ترحم باشد.
 همچنین وی گفت: جولان دادن برخی جوانهای سرمستِ غرورِ ثروت با خودروهای گران قیمت در خیابانها را یکی دیگر از مظاهر ایجاد ناامنی روانی در جامعه خواند و گفت : نیروی انتظامی باید برای ابعاد مختلف ناامنی برنامه داشته باشد و با آنها مقابله کند.
 خامنه ای گفت :ما بدنبال اقتدار پلیسی هالیوودی و جوامع غربی و آمریکایی نیستیم ،چنین اقتداری نه تنها امنیت ایجاد نخواهد کرد بلکه موجب ناامنی هم خواهد شد.



جایزه امسال "واسیل استوس" برای آزادی در نوشتن، به ستار بهشتی وبلاگ نویس فقید ایرانی اهدا شد.
کمیته «آزادی قلم» مؤسسه پِن نیوانگلند اعلام کرد که جایزه امسال «واسیل استوس» برای آزادی در نوشتن، به ستار بهشتی وبلاگ نویس فقید ایرانی اهدا شده است.
ستار بهشتی در سال ۱۳۹۱ به دلیل انتقاد از حکومت ایران توسط پلیس امنیت سایبری بازداشت شد و بر اثر جراحت های ناشی از شکنجه در طول بازداشت، جان خود را از دست داد. او کارگری جوان بود که وبلاگ نویسی را با هدف حمایت از حقوق کارگران و دیگر حقوق اساسی بشر و متحد کردن صدای فعالان در ایران و جهان آغاز کرد.
مراسم اهدای این جایزه روز پنجشنبه ۳۰ آوریل (دهم اردیبهشت ماه) در دانشگاه ام.آی.تی در شهر بوستون ایالت ماساچوست برگزار خواهد شد.
سخنرانان در این مراسم قرار است درباره‌ی اهمیت ستار بهشتی به عنوان کارگری که همانند دیگر کارگران همیشه در بطن تاثیرگذاری در زندگی روزمره‌ی مردم جامعه خود هستند ولی خود بیشترین مشکلات صنفی و معیشتی دارند و همچنین درباره میراث ستار بهشتی به عنوان یک وبلاگ‌نویس که پس از کشته شدن و با پیگیری و تلاش خستگی ناپذیر مادرش(گوهر عشقی)، صدای دیگر کاگران و وبلاگ نویسان شد, صحبت شود. همچنین برنامه فرهنگی خواندن اشعار ایرانی و آمریکایی، همراه این مراسم خواهد‌بود.

جایزه واسیل استوس به نویسندگانی داده می شود که به دلیل بیان صلح آمیز نظرها و آرای خود، مورد تعقیب و آزار قرار گرفته و در برابر سانسور و فشار مقاومت کرده‌اند.
این جایزه به احترام واسیل استوس، شاعر پیشرو اوکراینی و یکی از آخرین شاعران اوکراین که در گولاگ شوروی سابق درگذشت، به نام او نامگذاری شده است.








روز گذشته در سَراب ایوان استان ایلام
پدر خانواده فقیری از شدت فقر هم خودش سم خورده هم به بچه هایش سم داده
در خبر‌ها آمده است که پژوهشگران سوئیس را به عنوان خوشبخت‌ترین کشور جهان در حال حاضر شناخته‌اند. این در حالی‌ است که سوئیس نه چهارمین تولید کننده نفت خام و گاز جهان است و نه دارای ۲۵۰۰ سال تمدن باستانی! نه خاک پهناور مانند ایران دارد و نه دسترسی‌ به خلیج فارس و دریای کاسپین!
پس دلیل عقب ماندگی کشور بسیار غنی ما و فلاکت بسیاری از ایرانی‌ ها چیست؟
هموطنی که تصویر دلخراش پدر ایرانی‌ و فرزندانش را برای ما ارسال کرده، میگوید:
( حاجی بخدا حج اینجاست ) خودم که دارم روانی میشم، این از اوضاع مملکت ماست شرم بر این مردم قبر پرست!


منبع : سپیده دم 




اندرزهای اصلاح طلبان آفریقای جنوبی در مبارزه با نژاد پرستی

محمد سیاه زاد: سفیدها باید به کل از حکومت کنار بروند اما پس از مرگ سید سفید خامنه ای مناسب ترین فرد برای جانشینی او سید سفید خاتمی است.
تریتا ریش سیاه پروفسوری: در مذاکره با رژیم نژاد پرست آفریقای جنوبی اصلن مساله نژاد پرستی نباید مطرح شود تا مذاکرات به نتیجه برسد.
صادق سیاه کلام: من یک تار موی سفید پوستان مهاجر را با هزاران سیاه معامله نمی کنم و برای یکی از بچه سفید های نژاد پرست از سازمان ملل تقاضای جایزه ی مبارزه با آپارتاید کرده ام.
شیرین سیاهی: سفید پوستان حاکم در آفریقای جنوبی تفسیر غلطی از نژاد پرستی دارند. دوست دارم در تاریخ از من به عنوان زنی یاد شود که می گفت از نژاد پرستی تفسیر غلط نکنید.
مهدی خزسیاهی: من ۶ ماه اعتصاب غذا کردم تا به جای یک سفید ریش دار یک کوسه سفید که قبلن کلی سیاه را خورده است رییس جمهور شود اما افسوس که نشد.
هوشنگ سیاه احمدی: می دانم که طبق این قانون اساسی آفریقای جنوبی فقط سفید پوستان می توانند رییس جمهور شوند. اما من بعنوان یک سیاه پوست کاندید می شوم چون از دید من همین قوانین اساسی نژاد پرستی هم یک ظرفیت هایی دارد که می شود در آن کار کرد.
فاطمه سیاه جو: ما یک سفید پوست نژاد پرست عادل باید سر کار بیاوریم . مردم ما با این فرهنگ برتری سفید پوستان صدها سال است که عادت کرده اند و به آن باور دارند.
جمیله سیاه ور: شوهرم سیاه الله مهاجرانی که یک نقطه خاکستری در بدن سفید ها ندیده . من هم فکر می کنم شعار " نه سفید نه زرد جانم فدای سیاه " که در جنبش سیاه داده شد کار اشتباهی بود چون جانفشانی برای آرمانهای سفید ها جزو اهداف ماست.
میر سیاه سوختگی: ما با این ستم آپارتاید مخالفیم باید به دوران طلایی برده داری برگردیم .
اکبر پونز سیاهی: سیستم آفریقای جنوبی نژاد پرستی نیست بلکه یک سیستم سفید پوست سلطانی است.
عبدالسیاه بازرگان: چرا فکر می کنید سفید پوستان با زور شمشیر و کشتی جنگی کشور ما را اشغال کردند ؟ ما با دیدن فرهنگ بهتر نژادپرستی, یکسره فرهنگ خود را رها کردیم و بردگی سفید پوستان را با آغوش باز پذیرفتیم .


برگرفته از وبلاگ روشنگر نسل سوخته


Saturday, April 25, 2015




«تجاوز جنسی کارفرما به پناه‌جوی ایرانی و عدم رسیدگی از سوی پلیس ترکیه»
جزییات را در گفت‌وگو با این پناه‌جوی سیاسی را در فایل صوتی بشنوید.


منبع : سپیده دم

 


Sample Text

Powered by Blogger.

Video

Popular Posts

Our Facebook Page